رویای خونین

رویــای خونین
پـارت یازدهم
︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌︵᷼⏜۪۪︵᷼
خودم دوست نداشتم امیدوارم شما لذت ببریـد🌷✨
︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌︵᷼⏜۪۪︵᷼
⛓️فلش‌بک - یک روز قبل از حادثه
اوه جین سونگ در کلاب شبانه
او پشت میز نشسته بود و بطری ویسکی را پس از بطری دیگری خالی می‌کرد. چشمانش از مستی و خشم سرخ شده بود.
جین سونگ با خودش زمزمه می‌کند
=دختر بی‌عار...با آن پسرک مافیا فرار کرده...باید مجازات بشه...
او موبایلش را برداشت و به یکی از محافظانش زنگ زد.
=همه حرکات اونو زیر نظر دارین؟فردا موقع بیرون اومدنش بهم گزارش بدین.
⛓️حالا - صبح روز بعد
خیابان گانگنام - بیرون بوتیک لباس لوکس
جانگکوک دست ریون را در دست گرفته بود و با او به خرید رفته بود. این اولین بار بود که ریون پس از هفته‌ها از عمارت خارج می‌شد.
ریون با خوشحالی
+واقعاً لازم نبود اینقدر خرج کنی...
جانگکوک با محبت
√ساکت باش.تو لیاقت بهترینا رو داری.
چشمان جانگکوک پر از غرور بود و ریون با شادی یک لبـاس چری را امتحان می‌کرد.
⛓️همان زمان - داخل یک ماشین سیاه در آن سوی خیابان
جین سونگ با چشمانی خونین
=خب...الان وقتش رسیده...
دستش را روی فرمان گذاشت و پایش را روی پدال گاز فشار داد.
⛓️لحظه حادثه
ریون در حالی که کیسه‌های خرید در دست داشت، با شوق درباره آینده حرف می‌زد.
+شاید بتونم دوره‌های نقاشی رو ادامه بدم...همیشه آرزو داشتم...
ناگهان ماشین سیاه با سرعت باورنکردنی به سمت آنها شلیک کرد. جانگکوک تنها توانست فریاد بزند.
√ریون!حواس...
صفحه برخورد وحشتناک بود. ریون مانند عروسکی پارچه‌ای به هوا پرتاب شد و روی آسفالت فرود آمد.
جانگکوک فریاد می‌زد
=نه!ریون!...
ماشین برای لحظه‌ای توقف کرد و پنجره پایین آمد. جین سونگ با چهره‌ای مخوف و مستانه لبخند زد، سپس با سرعت فرار کرد.
⛓️صحنه هرج و مرج
خون از سر و بدن ریون جاری بود. جانگکوک با دستان لرزان به سمت او دوید.
جانگکوک با صدایی لرزان
√ریون!چشاتو باز کن! لطفاً!...
ریون به آرامی چشمانش را باز کرد. نفسش به سختی بیرون می‌آمد.
ریون زمزمه کنان
+کوک...سردم هست...
جانگکوک با تلفن فریاد می‌زد
√آمبولانس!خیابان آپگوژونگ!
مردم دور آنها جمع شده بودند. جانگکوک ریون را در آغوش گرفته بود و اشک می‌ریخت.
ریون با نفس‌های بریده
+قول بده...انتقام نگیری... فقط... پیشم بمون...
جانگکوک او را محکم در آغوش می‌فشارد
√ساکت باش،احمق.انرژی خودتو رو حفظ کن.
اما چشمان جانگکوک پر از طوفان خشم و انتقام بود.
⛓️در آمبولانس
پارامدیک‌ها در حال انجام اقدامات اولیه بودند. ریون هوشیاریش را از دست داده بود.
پارامدیک:
=ضربه شدید به سر...خونریزی داخلی... باید فورا عمل شود.
جانگکوک دست سرد ریون را در دست گرفته بود.
√بمون...لطفاً بمون... تورو به خدا بمون...
⛓️بیمارستان - مقابل اتاق عمل
درهای اتاق عمل بسته شد. جانگکوک تنها در راهرو ایستاده بود، دستانش به خون ریون آغشته بود.
کیم مین هو
=آقا،ماشین در پارکینگ یک ساختمان متروک پیدا شد. جین سونگ ناپدید شده.
جانگکوک آرام اما مرگبار پاسخ داد.
√پیداش کن.زنده می‌خوامش.
=اما ریون-سی گفت...
جانگکوک با چشمانی خونین
√دیگه مهم نیست.من هر کاری که لازم باشه انجام میدم.
پایان پارت ۱۱
تیزر برای پارت بعدی:
آیا ریون از این حادثه جان سالم به در خواهد برد؟
آیا جانگکوک قصد انتقامی خونین دارد؟
و وقتی ریون بفهمد جانگکوک قولش را شکسته،چه واکنشی نشان خواهد داد؟
دروغ گفتی...بهم قول دادی انتقام نگیری...اون دیوونه ست...
︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌︵᷼⏜۪۪︵᷼
#بی_تی_اس
#فیک #سناریو
#جونگکوک #رمان
دیدگاه ها (۲)

رویــای خونیـن پـارت دوازدهــم🧚🏻‍♀️︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫...

تیـزر رمـان عشق تحقـیر شده︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪...

رمـان رویای خونین پـارت دهـم︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼...

رمـان رویای خونین پـارت نهـم︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼...

رمـان رویای خونین پـارت هشـتم︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵...

رمـان رویای خونین پـارت هفتم︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط