💀🩸پارت یازدهم🩸💀
💀🩸پارت یازدهم🩸💀
ادامه))
که یهو دوید سمتم و دندو ناشو اوارد بیرون بعدم اسلحرو انداخت اون ور بعد رفت تو گردن تهیون
تهیون: ولم کن(با داد)
بعدم لیا از تو گردنش اومد بیرون و همه ی خون هارو تف کرد تو صورتش
لیا: عه چه خون بعد مزه یی داشتی
کوک: خون این خوردن نداره خون اشام کوچولو
بعدم دسته شو گرفتم بردم تو ماشیت و رفتیم
خونه رسیدیم لیا پرید تو دست شویی شورو کرد به دندوناشو تمیز کردن منم رفتم لباسامو عوض کردم لیا هم اومد بیرون منم رفتم پیشش
کوک: خوبی
لیا: اره
کوک: بیا پاشو بریم بخوابیم
لیا: بریم
رفتیم رو تخت دراز کشیدم بعدم خوابیدم
ویو لیا:
از خواب بیدار شدم تشنه بودم رفتم از رو اوپن
خون برداشتم و خوردم بعدم رفتم حمام بعدم اومدم میزو چیدم رفتم بالا کوک رو بیدار کردم رفیتیم پایین غذا خوردیم بعدم رفتم بالا لباسامو پوشیدم بعدم رفتیم سوار ماشین شدسم رفتیم مدرسه....
حمایت فراموش نشه💀🩸
بای🎀🧸
ادامه))
که یهو دوید سمتم و دندو ناشو اوارد بیرون بعدم اسلحرو انداخت اون ور بعد رفت تو گردن تهیون
تهیون: ولم کن(با داد)
بعدم لیا از تو گردنش اومد بیرون و همه ی خون هارو تف کرد تو صورتش
لیا: عه چه خون بعد مزه یی داشتی
کوک: خون این خوردن نداره خون اشام کوچولو
بعدم دسته شو گرفتم بردم تو ماشیت و رفتیم
خونه رسیدیم لیا پرید تو دست شویی شورو کرد به دندوناشو تمیز کردن منم رفتم لباسامو عوض کردم لیا هم اومد بیرون منم رفتم پیشش
کوک: خوبی
لیا: اره
کوک: بیا پاشو بریم بخوابیم
لیا: بریم
رفتیم رو تخت دراز کشیدم بعدم خوابیدم
ویو لیا:
از خواب بیدار شدم تشنه بودم رفتم از رو اوپن
خون برداشتم و خوردم بعدم رفتم حمام بعدم اومدم میزو چیدم رفتم بالا کوک رو بیدار کردم رفیتیم پایین غذا خوردیم بعدم رفتم بالا لباسامو پوشیدم بعدم رفتیم سوار ماشین شدسم رفتیم مدرسه....
حمایت فراموش نشه💀🩸
بای🎀🧸
۸.۴k
۰۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.