پارت سی و هفت 🎶🧷
#پارتسیوهفت🎶🧷
ب سمت شهرم حرکت کردم و بعد چن ساعت رسیدم و اول بخاطر هر حمله ای نیروی نگهابانیو قوی کردم!رفتم تو عمارت! با چشم دنبال تمنا گشتم! نبود! حتما تو اتاقش خواب بود!
رفتم و وارد اتاقش شدم!
داشت موهای بلندشو شونه میزد!
با دیدن من لبخندی زد و ب کارش ادامه داد! میدونستم اتفاق دیروز تاثیر خیلی بدی روش گذاشتع و سعی در فراموش کردنش داره! واس اینک سرش مشغول شه گفتم: نمیخوای ناهار بپزی؟ ساعت پنجه!!!
چپ چپ نگام کرد و گف: موهامو شونه کنم بعد! ولی من نمیدونم چی بپزم؟
شاهان: ی چیزی درس کن حالا!
با اخم شونه اشو کوبید رو تخت و مث بچه های تخس ک انگار قهرن از اتاق بیرون رف!
رفتم کارامو انجام دادم و بعد تماس با ارسلان ب طرف آشپز خونه حرکت کردم ک ببینم خانوم خانوما چیکار کرد!
رفتم سمت آشپزخونه جلوی در خشکم زد!
با غیض مشغول خورد کردن پیاز بود و زیر لب هی غرغر میکنه و میگ: آه آه مرتیکه غاز ! چقدر ی آدم میتونه غاز باشه ؟! آخه من مسئول شکم خالی مونده توعم بیشعور؟؟ این همه ثروت داره بعد شکم خودشم نمیتونه سیر کنه خسیس! آخه آدم به ی دختر خوشگل ناناز کیوت بامزه کوچولو نحیف و ضعیف میگ اینو بکن اونو بکن؟ چلغوز!
عرق بیشونیشو با آستین پیرهنش پاک کرد و ادامه داد: اصلا دارم پیاز خورد میکنم ک چی؟ چی بپزم برا جناب ها؟ من چقدر بدبختم اخه؟ حالا پاشم ی زهرمار درست کنم میاد میرینه به دستپختم همون بهتر برم از خودش بپرسم عالیجناب چی کوفت میکنن!!!
با دهن باز داشتم نگاش میکردم و حرفاشو تجذیه تحلیل میکردم !! قشنگ داشت مورد عنایتم میزاشت!
یهو برگشت بیاد سمت در ک چشمش به من افتاد دهنش نیم متر باز شد!!
خیلی سخت داشتم خودمو کنترل میکردم نزنم زیر خنده!
فهمیده بود ک حرفاشو شنیدم!
میخواس ماس مالی کنه ک گفت: میبینی اخه؟ آخه ی آدم اینقده میتونه غاز باشه جناب شاهان؟ چقدررررررر من غازم ؟ واقعا این نهایت غاز بودن ی آدمو میرسونه ک ندونه اربابش چی دوس داره؟ این نهایت بی عرضه گی ی خدمت کار رو میرسونه مگ ن؟؟ شرمنده دیگه نمیدونم چی دوست دارین اتفاقا الان داشتم میومدم بپرسم ازتون
خوب شد خودتون اومدین چی دوست دارین امروز بخورین ارباب جون قشنگم؟
یه جوری تند تند اینا رو میگفت و هول کرده و ترسیده بود ک زور میزدم نخندم!
ترس و نگرانی تو چشاش موج میزد!
دیگنتونستم تودمو کنترل کنم و ی لبخند خیلی پررنگ با اخم مصنوعی تحویلش دادم!
@Ekip_kera_sh
ب سمت شهرم حرکت کردم و بعد چن ساعت رسیدم و اول بخاطر هر حمله ای نیروی نگهابانیو قوی کردم!رفتم تو عمارت! با چشم دنبال تمنا گشتم! نبود! حتما تو اتاقش خواب بود!
رفتم و وارد اتاقش شدم!
داشت موهای بلندشو شونه میزد!
با دیدن من لبخندی زد و ب کارش ادامه داد! میدونستم اتفاق دیروز تاثیر خیلی بدی روش گذاشتع و سعی در فراموش کردنش داره! واس اینک سرش مشغول شه گفتم: نمیخوای ناهار بپزی؟ ساعت پنجه!!!
چپ چپ نگام کرد و گف: موهامو شونه کنم بعد! ولی من نمیدونم چی بپزم؟
شاهان: ی چیزی درس کن حالا!
با اخم شونه اشو کوبید رو تخت و مث بچه های تخس ک انگار قهرن از اتاق بیرون رف!
رفتم کارامو انجام دادم و بعد تماس با ارسلان ب طرف آشپز خونه حرکت کردم ک ببینم خانوم خانوما چیکار کرد!
رفتم سمت آشپزخونه جلوی در خشکم زد!
با غیض مشغول خورد کردن پیاز بود و زیر لب هی غرغر میکنه و میگ: آه آه مرتیکه غاز ! چقدر ی آدم میتونه غاز باشه ؟! آخه من مسئول شکم خالی مونده توعم بیشعور؟؟ این همه ثروت داره بعد شکم خودشم نمیتونه سیر کنه خسیس! آخه آدم به ی دختر خوشگل ناناز کیوت بامزه کوچولو نحیف و ضعیف میگ اینو بکن اونو بکن؟ چلغوز!
عرق بیشونیشو با آستین پیرهنش پاک کرد و ادامه داد: اصلا دارم پیاز خورد میکنم ک چی؟ چی بپزم برا جناب ها؟ من چقدر بدبختم اخه؟ حالا پاشم ی زهرمار درست کنم میاد میرینه به دستپختم همون بهتر برم از خودش بپرسم عالیجناب چی کوفت میکنن!!!
با دهن باز داشتم نگاش میکردم و حرفاشو تجذیه تحلیل میکردم !! قشنگ داشت مورد عنایتم میزاشت!
یهو برگشت بیاد سمت در ک چشمش به من افتاد دهنش نیم متر باز شد!!
خیلی سخت داشتم خودمو کنترل میکردم نزنم زیر خنده!
فهمیده بود ک حرفاشو شنیدم!
میخواس ماس مالی کنه ک گفت: میبینی اخه؟ آخه ی آدم اینقده میتونه غاز باشه جناب شاهان؟ چقدررررررر من غازم ؟ واقعا این نهایت غاز بودن ی آدمو میرسونه ک ندونه اربابش چی دوس داره؟ این نهایت بی عرضه گی ی خدمت کار رو میرسونه مگ ن؟؟ شرمنده دیگه نمیدونم چی دوست دارین اتفاقا الان داشتم میومدم بپرسم ازتون
خوب شد خودتون اومدین چی دوست دارین امروز بخورین ارباب جون قشنگم؟
یه جوری تند تند اینا رو میگفت و هول کرده و ترسیده بود ک زور میزدم نخندم!
ترس و نگرانی تو چشاش موج میزد!
دیگنتونستم تودمو کنترل کنم و ی لبخند خیلی پررنگ با اخم مصنوعی تحویلش دادم!
@Ekip_kera_sh
۳.۵k
۲۲ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.