مدل جذابم✨ پارت 10
هانا - خیلی خوب ممنونم از همگی که درخواست من رو قبول کردین 😇و اومدین اینجا من به همه ی شما یه معذرت خواهی بدهکار هستم به خاطر اتفاق روز عکاسی📸 اون روز شما به خاطر من اذیت شدید پس من ازتون معذرت میخوام (بعد گفتن این حرف ها به پایین خم شدم و حرفم رو ادامه دادم)🙍🏻♀ پس لطفا معذرت خواهی من رو قبول کنید.😕
هانا - و بخاطر رفتارم هم باید بگم من کلا همین طوری هستم نه فقط با شما بلکه با هر کسی که تازه اشنا میشم اینطوری هستم امیدوارم از دستم ناراحت نشده باشید🙁 و برای همین من ازتون میخوام اگه چیزی یا کاری هست که از دست من برمیاد بهم بگیین تا براتون انجام بدم تا بتونم براتون جبران کنم.☺. جونگ کوک÷من شیر موز 🥛🍌میخ ....هیچی هیچی(اینجا کوکی میپره وسط حرفتون و شوگا هم که کنار دست کوکی هست نمیزاره ادامه حرفش رو بزنه) هانا -چیزی میخواستی جونگ کوک هر چیزی خواستی بگو ،میگم سریع برات بیارن.😊 جونگ کوک÷نه چیزی نمیخواستم بگم . 😐هانا- باز هم میگم اگه چیزی خواستی بگو😇 جونگ کوک ÷نه خیلی ممنونم بابت لطفت.😊 نامجون ^ ما از معذرت خواهیتون ممنونیم ولی نیازی به معذرت خواهی نبود 🙂(حالا چقد ناز میکنن یه چیز گفته قبول کنین دیگه)😒
از زبون شما: بعد از معذرت خواهی به نشانه احترام خم شدم 🙇♀و بعد روی صندلیم نشستم. چند دقیقه سکوت سنگینی بین جمع حکم فرما شد و با صدای گارسون این سکوت شکست .گارسون ها سفارش ها رو برای ما اورده بودن. بعد تحویل سفارش ها رفتن و ما هم مشغول به خوردن غذا شدیم🍽. غذامون که تموم شد من و دخترا بلند شدیم و رفتیم حسابداری تا پول غذا رو حساب کنیم💵 .بعد حساب کردن پول رستوران و غذا ها به سمت میز رفتیم . وقتی ما رسیدیم پسرا بلند شده بودن و داشتن واسه رفتن آماده می شدن . جیمین اومد سمتم و سوئیچ ماشینم رو بهم داد و🔑 گفت: جیمین* خیلی ممنونم بابت اون روز که ماشینت رو بهم قرض دادی و غذای امروز هم خیلی خوش مزه بود واقعا ممنونم🙏🏻. هانا -من هم ازت ممنونم برای این که اون روز من رو رسوندی خونمون و مرسی که درخواست امروزم رو هم قبول کردین🙂 .
بعد هم از رستوران خارج شدیم و با پسرا خداحافظی کردیم👋🏻 و من سوار ماشینم شدم رو رفتم خونمون بخاطر استرس و خستگی رفتم اتاقم یه دوش گرفتم 🚿و بدون توجه به ساعت که 9 شب بود گرفتم خوابیدم💤 . ادامه داستان از زبون جیمین: وقتی از رستوران خارج شدیم با هانا و دوستاش خدافظی کردیم و سوار ون شدیم . تو راه همش فکرم در گیر بود اونم نمیدونم درگیر چی بود😕. رسیدیم خونه روی کاناپه روبه روی تلوزیون نشستیم و جین هیونگ هم طبق عادت همیشگی که وقتی از جایی میرسیم میره قهوه میاره این سری هم رفت برامون قهوه اورد☕ تا بخوریم بعد خوردن قهوه واقعا فکرم باز شده بود خیلی سر حال شدم🙂. انگار کوکی هم بعد خوردن قهوه مثل من حالش جا اومده بود و باز هم شروع کرد مثل قبل حرف زدن و نظر پرسیدن😅.
مکالمه بین اعضا: (جیمین * جونگ کوک ÷ وی × جین & جی هوپ% نامجون^ شوگا @ ) جونگ کوک÷ تهیونگ نظرت درباره اینا چیه؟ تهیونگ×وای باز این شروع کرد یکی منو نجات بده(اینجا چشماش رو کیوت میکنه😢) شوگا@بیا بریم بخوابیم. تهیونگ×هیونگ من الان قهوه خوردم اصلا خوابم نمیاد🙁.جونگ کوک ÷تهیونگ مگه من چیکار میکنم که میخوای از دستم در بری☹ فقط یه نظر پرسیدم دیگه حالا که این طوره دوست ندارید من باهاتون حرف بزنم من میرم تو اتاقم🥺. تهیونگا بعدا باهات کار دارم😈. تهیونگ ×نه نه توروخدا نرو اتاقت اصلا غلط کردم اشتباه کردم😰 (رو به بقیه میکنه) هیونگا نزارید این بره اتاقش وگرنه بعدا این دخل من رو میاره 😫(بعد هم باحالت مظلوم بهشون نگاه میکنه) جی هوپ% کوک نرو بیا اینجا با هم حرف بزنیم (بعد میره و دست کوک رو میگیره و میاره رو مبل میشینن کوک هم با ذوق رو میکنه به جی هوپ و بهش میگه) جونگ کوک÷ خوب هیونگ نظرت راجب امروز چیه؟؟😍 جی هوپ% خوب تو اول نظرت رو بگو بعد هم من نظرم رو میگم...😁
Follower تا 273 رسید یک هفته روزی سه پارت بدون شرط این فیک میزارم😁🐾
.........................................
«Like=لایک»
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
#جیمین
#بی_تی_اس
#موچی
#فیک_جیمین
#فیک_بی_تی_اس
#فیک
#داستان
#armi
#jimin
#BTS
#kpop
#like
هانا - و بخاطر رفتارم هم باید بگم من کلا همین طوری هستم نه فقط با شما بلکه با هر کسی که تازه اشنا میشم اینطوری هستم امیدوارم از دستم ناراحت نشده باشید🙁 و برای همین من ازتون میخوام اگه چیزی یا کاری هست که از دست من برمیاد بهم بگیین تا براتون انجام بدم تا بتونم براتون جبران کنم.☺. جونگ کوک÷من شیر موز 🥛🍌میخ ....هیچی هیچی(اینجا کوکی میپره وسط حرفتون و شوگا هم که کنار دست کوکی هست نمیزاره ادامه حرفش رو بزنه) هانا -چیزی میخواستی جونگ کوک هر چیزی خواستی بگو ،میگم سریع برات بیارن.😊 جونگ کوک÷نه چیزی نمیخواستم بگم . 😐هانا- باز هم میگم اگه چیزی خواستی بگو😇 جونگ کوک ÷نه خیلی ممنونم بابت لطفت.😊 نامجون ^ ما از معذرت خواهیتون ممنونیم ولی نیازی به معذرت خواهی نبود 🙂(حالا چقد ناز میکنن یه چیز گفته قبول کنین دیگه)😒
از زبون شما: بعد از معذرت خواهی به نشانه احترام خم شدم 🙇♀و بعد روی صندلیم نشستم. چند دقیقه سکوت سنگینی بین جمع حکم فرما شد و با صدای گارسون این سکوت شکست .گارسون ها سفارش ها رو برای ما اورده بودن. بعد تحویل سفارش ها رفتن و ما هم مشغول به خوردن غذا شدیم🍽. غذامون که تموم شد من و دخترا بلند شدیم و رفتیم حسابداری تا پول غذا رو حساب کنیم💵 .بعد حساب کردن پول رستوران و غذا ها به سمت میز رفتیم . وقتی ما رسیدیم پسرا بلند شده بودن و داشتن واسه رفتن آماده می شدن . جیمین اومد سمتم و سوئیچ ماشینم رو بهم داد و🔑 گفت: جیمین* خیلی ممنونم بابت اون روز که ماشینت رو بهم قرض دادی و غذای امروز هم خیلی خوش مزه بود واقعا ممنونم🙏🏻. هانا -من هم ازت ممنونم برای این که اون روز من رو رسوندی خونمون و مرسی که درخواست امروزم رو هم قبول کردین🙂 .
بعد هم از رستوران خارج شدیم و با پسرا خداحافظی کردیم👋🏻 و من سوار ماشینم شدم رو رفتم خونمون بخاطر استرس و خستگی رفتم اتاقم یه دوش گرفتم 🚿و بدون توجه به ساعت که 9 شب بود گرفتم خوابیدم💤 . ادامه داستان از زبون جیمین: وقتی از رستوران خارج شدیم با هانا و دوستاش خدافظی کردیم و سوار ون شدیم . تو راه همش فکرم در گیر بود اونم نمیدونم درگیر چی بود😕. رسیدیم خونه روی کاناپه روبه روی تلوزیون نشستیم و جین هیونگ هم طبق عادت همیشگی که وقتی از جایی میرسیم میره قهوه میاره این سری هم رفت برامون قهوه اورد☕ تا بخوریم بعد خوردن قهوه واقعا فکرم باز شده بود خیلی سر حال شدم🙂. انگار کوکی هم بعد خوردن قهوه مثل من حالش جا اومده بود و باز هم شروع کرد مثل قبل حرف زدن و نظر پرسیدن😅.
مکالمه بین اعضا: (جیمین * جونگ کوک ÷ وی × جین & جی هوپ% نامجون^ شوگا @ ) جونگ کوک÷ تهیونگ نظرت درباره اینا چیه؟ تهیونگ×وای باز این شروع کرد یکی منو نجات بده(اینجا چشماش رو کیوت میکنه😢) شوگا@بیا بریم بخوابیم. تهیونگ×هیونگ من الان قهوه خوردم اصلا خوابم نمیاد🙁.جونگ کوک ÷تهیونگ مگه من چیکار میکنم که میخوای از دستم در بری☹ فقط یه نظر پرسیدم دیگه حالا که این طوره دوست ندارید من باهاتون حرف بزنم من میرم تو اتاقم🥺. تهیونگا بعدا باهات کار دارم😈. تهیونگ ×نه نه توروخدا نرو اتاقت اصلا غلط کردم اشتباه کردم😰 (رو به بقیه میکنه) هیونگا نزارید این بره اتاقش وگرنه بعدا این دخل من رو میاره 😫(بعد هم باحالت مظلوم بهشون نگاه میکنه) جی هوپ% کوک نرو بیا اینجا با هم حرف بزنیم (بعد میره و دست کوک رو میگیره و میاره رو مبل میشینن کوک هم با ذوق رو میکنه به جی هوپ و بهش میگه) جونگ کوک÷ خوب هیونگ نظرت راجب امروز چیه؟؟😍 جی هوپ% خوب تو اول نظرت رو بگو بعد هم من نظرم رو میگم...😁
Follower تا 273 رسید یک هفته روزی سه پارت بدون شرط این فیک میزارم😁🐾
.........................................
«Like=لایک»
،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،،
#جیمین
#بی_تی_اس
#موچی
#فیک_جیمین
#فیک_بی_تی_اس
#فیک
#داستان
#armi
#jimin
#BTS
#kpop
#like
۵۸.۱k
۲۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.