سلاااام چطوریبین؟ بریم ببینیم چه اتفاقای لذت بخشی خواهد ا
سلاااام چطوریبین؟ بریم ببینیم چه اتفاقای لذت بخشی خواهد افتاد؟
پارت ۱۹
ویو نارا*
آروم چشمام رو باز کردم هنوز خستگی رو تو بدنم احساس میکردم اما ........چرا احساس میکردم یه چیزی اینجا کم بود چند دقیقه ای سرجام ایستادم و فکر کردم اما بعد از اینکه یادم افتاد چی دیدم به سرعت بلند شدم و توی راه یه بارم از پله ها کم بود لیز بخورم که خداروشکر چیزیم نشد و بالاخره به آشپز خونه رسیدم اما اینجا.......... خیلی تمیز بود فکر کنم توهم زده بودم ولی هیچ وقت توهم نمی زدم ولی خیلی تمیز بود هیچی دست نخورده بود داشتم توی آشپزخونه گشت میزدم که کسی از پشت صدام کرد
_دنبال مایی؟
تا برگشتم و دوباره اون پسره رو دیدم جیغ کشیدم که اونم با من جیغ کشید
_چته زهر ترک شدم
+تو خونه من چیکار می کنی؟ نه در واقع تو خونه ای که اجاره کردم
اون مرد یه ذره نگام کرد و بعد گفت
_دنبالم بیا
اولش تردید داشتم ولی خب دنبالش رفتم و اون یکی طرفم دیدم
+تو دیگه کی هستی؟
÷همون که ماهیتابه رو روی هوا نگه داشته بود
+وات من نمیفهمم اینجا چه خبره اینجا خونه ایه که من اجاره کردم و نمیدونم چرا و به چه دلیل داخل شین اصلا اینجا قرار بود سکونتی چیزی نداشته باشه
کوک به آرومی روی مبل نشست این دختر بیشتر از جین غر میزد یه ذره سمت جین خودشو کشوند و دم گوشش گفت
_داداش این که بیشتر از تو غر میزنه
جین چشم غره ای به کوک رفت ولی خب راست میگفت واقعاً این همه حرف رو از کجا میتونست در بیاره
÷درسته الان باید بزنم پس کلت ولی راست میگی
_ما که نقشمون رو کشیدیم به نظرت میذاره حرفامونو بزنیم؟
÷فکر نکنم یه کاری کن ساکت شه
_ حله داداش
نارا همینطوری داشت غر میزد خب این عادت خیلی بد رو از خواهر عزیزش داشت که هر چی میشد میومد سرش غر میزد اما هیچ وقت یه نفر نمی اومد تو نیم سانتی صورتش و با انگشت جلو حرف زدنش رو بگیره تو اون لحظه نارا فقط زل زده بود تو چشای کوک
_خوب حالا که ساکت شدی اجازه میدی حرف بزنیم؟
با دیدن اینکه نارا ساکته نشوندش رو صندلی خودش روبروش نشست
÷خوب اول خودمون رو معرفی میکنیم من جینم این کله هویجم که میبینی کوکه
+اوکی
÷ببین ما توی این خونه زندگی میکنیم و وایسا بزار برات توضیح بدم حرف نزن ما اینجا رو اجاره میدیم و خب اجارهای که به شما داده شده به خبر ما نرسیده و شما خیلی یهویی اومدین و خب ما مجبور شدیم اینجا بمونیم و خب متاسفانه مجبوریم که باهاتون زندگی کنیم مشکلی نداره؟
پارت ۱۹
ویو نارا*
آروم چشمام رو باز کردم هنوز خستگی رو تو بدنم احساس میکردم اما ........چرا احساس میکردم یه چیزی اینجا کم بود چند دقیقه ای سرجام ایستادم و فکر کردم اما بعد از اینکه یادم افتاد چی دیدم به سرعت بلند شدم و توی راه یه بارم از پله ها کم بود لیز بخورم که خداروشکر چیزیم نشد و بالاخره به آشپز خونه رسیدم اما اینجا.......... خیلی تمیز بود فکر کنم توهم زده بودم ولی هیچ وقت توهم نمی زدم ولی خیلی تمیز بود هیچی دست نخورده بود داشتم توی آشپزخونه گشت میزدم که کسی از پشت صدام کرد
_دنبال مایی؟
تا برگشتم و دوباره اون پسره رو دیدم جیغ کشیدم که اونم با من جیغ کشید
_چته زهر ترک شدم
+تو خونه من چیکار می کنی؟ نه در واقع تو خونه ای که اجاره کردم
اون مرد یه ذره نگام کرد و بعد گفت
_دنبالم بیا
اولش تردید داشتم ولی خب دنبالش رفتم و اون یکی طرفم دیدم
+تو دیگه کی هستی؟
÷همون که ماهیتابه رو روی هوا نگه داشته بود
+وات من نمیفهمم اینجا چه خبره اینجا خونه ایه که من اجاره کردم و نمیدونم چرا و به چه دلیل داخل شین اصلا اینجا قرار بود سکونتی چیزی نداشته باشه
کوک به آرومی روی مبل نشست این دختر بیشتر از جین غر میزد یه ذره سمت جین خودشو کشوند و دم گوشش گفت
_داداش این که بیشتر از تو غر میزنه
جین چشم غره ای به کوک رفت ولی خب راست میگفت واقعاً این همه حرف رو از کجا میتونست در بیاره
÷درسته الان باید بزنم پس کلت ولی راست میگی
_ما که نقشمون رو کشیدیم به نظرت میذاره حرفامونو بزنیم؟
÷فکر نکنم یه کاری کن ساکت شه
_ حله داداش
نارا همینطوری داشت غر میزد خب این عادت خیلی بد رو از خواهر عزیزش داشت که هر چی میشد میومد سرش غر میزد اما هیچ وقت یه نفر نمی اومد تو نیم سانتی صورتش و با انگشت جلو حرف زدنش رو بگیره تو اون لحظه نارا فقط زل زده بود تو چشای کوک
_خوب حالا که ساکت شدی اجازه میدی حرف بزنیم؟
با دیدن اینکه نارا ساکته نشوندش رو صندلی خودش روبروش نشست
÷خوب اول خودمون رو معرفی میکنیم من جینم این کله هویجم که میبینی کوکه
+اوکی
÷ببین ما توی این خونه زندگی میکنیم و وایسا بزار برات توضیح بدم حرف نزن ما اینجا رو اجاره میدیم و خب اجارهای که به شما داده شده به خبر ما نرسیده و شما خیلی یهویی اومدین و خب ما مجبور شدیم اینجا بمونیم و خب متاسفانه مجبوریم که باهاتون زندگی کنیم مشکلی نداره؟
۶.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.