"نفرین عشق"
"نفرین عشق"
season:²
part:⁴⁸
متوقف شد و با تعجب نگاهی بهشون کرد تهیونگ:بو...رام؟سوهو؟
سوهو:شما اینجا چیکار میکنین
با صدای ماشین پلیس به خودش اومد
تهیونگ:وقت نداریم نمیتونم توضیح بدم
بورام: کجا میرین
تهیونگ:فعلا از دست پلیسا فرار میکنیم
بورام:چرا
بدون جواب به سوالش دوید و رفت
بورام:بهتر نیست ما هم باهاشون بریم؟
سوهو:اوهوم..
دنبال بقیه رفتن...
باهینی:
نگاهم به تهیونگ و یونا افتاد که هنوز یونا پشت تهیونگ بود
باهینی:بذارش پیش من حواسم بهش هست
تهیونگ:باشه
که از اونور دو نفر هم اومدن سمتون
سوهو:ما هم باهاتون میایم
تهیونگ:ولی جا نداریم
پلیس:اونجان
نگاهی بهشون انداخت
باهینی:چاره ای نیس بذار بیان داخل وگرنه اونا هم گیر میفتن
تهیونگ:ولی...
باهینی:حرفی نباشه میشینیم بغل هم یا هم جا تنگ میشه ولی هممون جا میشیم
تهیونگ:بیاین
چیزی به رسیدن پلیسا نمونده بود که سوار شدن و حرکت کردن
باک هیون:بابایی اینا کین چرا تا حالا هیچکدوم رو ندیدم
تهیونگ:اینا...خب اینا همشون دوستای منن
با تعجب گفت
بورام:بابا؟
سوهو:تهیونگ..؟
تهیونگ:بله
سوهو:این بچه چی میگه
تهیونگ:خب...قضیه داره بعدا تعریف میکنم
بورام:تو..تو ازدواج کردی؟
تهیونگ:گفتم بعدا تعریف میکنم
باهینی:خب...خودتونو معرفی نکردین
بورام:ما دوستای تهیونگ و یوناییم اسم من بورام و اسم ایشون سوهو هست
باهینی:خوشبختم
بورام:و شما...؟
باهینی: اسمم باهینی هست
بورام و سوهو:خوشبختم
بورام:تا حالا ندیدمت
باهینی:آخه اهل اینجا نیستم
بورام:فهمیدم...چند وقته اومدی کره؟
باهینی:یه مدت کوتاهی میشه
ادامه دارد...
لینک چنل روبیکام:
https://rubika.ir/fake_novel_bts
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک #شوگا #نامجون #جیهوپ #جیمین #جین #اسمات #وانشات
season:²
part:⁴⁸
متوقف شد و با تعجب نگاهی بهشون کرد تهیونگ:بو...رام؟سوهو؟
سوهو:شما اینجا چیکار میکنین
با صدای ماشین پلیس به خودش اومد
تهیونگ:وقت نداریم نمیتونم توضیح بدم
بورام: کجا میرین
تهیونگ:فعلا از دست پلیسا فرار میکنیم
بورام:چرا
بدون جواب به سوالش دوید و رفت
بورام:بهتر نیست ما هم باهاشون بریم؟
سوهو:اوهوم..
دنبال بقیه رفتن...
باهینی:
نگاهم به تهیونگ و یونا افتاد که هنوز یونا پشت تهیونگ بود
باهینی:بذارش پیش من حواسم بهش هست
تهیونگ:باشه
که از اونور دو نفر هم اومدن سمتون
سوهو:ما هم باهاتون میایم
تهیونگ:ولی جا نداریم
پلیس:اونجان
نگاهی بهشون انداخت
باهینی:چاره ای نیس بذار بیان داخل وگرنه اونا هم گیر میفتن
تهیونگ:ولی...
باهینی:حرفی نباشه میشینیم بغل هم یا هم جا تنگ میشه ولی هممون جا میشیم
تهیونگ:بیاین
چیزی به رسیدن پلیسا نمونده بود که سوار شدن و حرکت کردن
باک هیون:بابایی اینا کین چرا تا حالا هیچکدوم رو ندیدم
تهیونگ:اینا...خب اینا همشون دوستای منن
با تعجب گفت
بورام:بابا؟
سوهو:تهیونگ..؟
تهیونگ:بله
سوهو:این بچه چی میگه
تهیونگ:خب...قضیه داره بعدا تعریف میکنم
بورام:تو..تو ازدواج کردی؟
تهیونگ:گفتم بعدا تعریف میکنم
باهینی:خب...خودتونو معرفی نکردین
بورام:ما دوستای تهیونگ و یوناییم اسم من بورام و اسم ایشون سوهو هست
باهینی:خوشبختم
بورام:و شما...؟
باهینی: اسمم باهینی هست
بورام و سوهو:خوشبختم
بورام:تا حالا ندیدمت
باهینی:آخه اهل اینجا نیستم
بورام:فهمیدم...چند وقته اومدی کره؟
باهینی:یه مدت کوتاهی میشه
ادامه دارد...
لینک چنل روبیکام:
https://rubika.ir/fake_novel_bts
#فیک_بی_تی_اس #فیک #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگکوک #شوگا #نامجون #جیهوپ #جیمین #جین #اسمات #وانشات
۴.۴k
۲۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.