ف۲ پ۲۶
ف۲ پ۲۶
.........
فلش بک *
ادوارد *
ماشین رو بین درختا طوری پارک کردم که کسی که دنبالمونه متوجه بشه که داخل خونم ...
چراغ ها رو روشن کردم و منتظر موندم بعد دقایقی صدای ماشینی رو شنیدم پوزخندی زدم و سر جام وایسادم صدای کلیک و باز شدن در رو شنیدم ....اون احمق واقعا وارد شده بود
*نه رئیس به نظر نمیاد کسی داخل باشه
پسر از کنار ستون رد شد به نظر کوچیک تر از من میومد اما....قرار نبود بهش رحمی کنم اروم پنجه بکسم رو تو دستم گرفتم
_ بهتره از خانوادم فاصله بگیری
بعد این حرف سمت پسر حمله کردم که جا خالی داد ...لبخندی زدم
_ نه آدم سر سختی هستی
پسر با اطمینان بهم نگا کرد
....
با خشم سمتش حمله کردم که دستم رو گرفت و محکم رو زمین کبوندم ..گردنش رو گرفتم و پرتش کردم زمین
_ نمیزارم زنده در بریییی
* قرارم نیست جایی برم
هردو بهم پوزخند زدیم
که با مشت اومد تو صورتم ...مکثی کردم که پسر از فرصت استفاده کرد و از در خارج شد با سرعت سمت در رفتم ....اما اثری ازش نبود
_ لعنتیییییی
...........
یونا لبخندی در حالی که زخم ادوار رو پاک میکرد زد
+ پس ماموریت پر شرارتی بود
_ یه جورایی
یونا بلند شد و وسایل رو جمع کرد
+ بهتره واسه مهمونی اماده باشه تو به عنوان همراهم میای
_ جیهوپ رو چرا نمیبری؟
یونا مکثی کرد
+ احساس میکنم اونام اونجان
ادوارد در جواب سکوت کرد ....یونا خیلی داشت تلاش میکرد جیهوپ اعضا رو نبینه ولی ....تلاشاش بی فایده بود
.......
چهار روز بعد *
روز مهمونی *
اعضا بعد خدافظی با جیهوپ و لیلی سمت شهر حرکت کردن ...
یونا با خریدن یه ست مجلسی برای خودش و ادوارد از فروشگاه خارج شد و سوار ماشین شد
+ خب باید بریم جایی که ماسک باشه
+ لازم نیست
یونا به انیس نگاه کرد
+ چرا؟
+ ارورا دیشب براتون درست کرده
ارورا با لبخند یه ماسک گربه ای و یه ماسک نصفه که فقط قسمتی از صورت رو میپوشوند به یونا داد
+ چرا ادوارد ماسک کامل داره من نه؟
ارورا نفس کلافه ای کشید
+ کسی قرار نیست بشناستت این ماسک برای تو بهتره
یونا نفس کلافه ای کشید
+ حا هم بیا میکاپتون کنم که از همینجا باید بریم سمت مهمونی
.......
.........
فلش بک *
ادوارد *
ماشین رو بین درختا طوری پارک کردم که کسی که دنبالمونه متوجه بشه که داخل خونم ...
چراغ ها رو روشن کردم و منتظر موندم بعد دقایقی صدای ماشینی رو شنیدم پوزخندی زدم و سر جام وایسادم صدای کلیک و باز شدن در رو شنیدم ....اون احمق واقعا وارد شده بود
*نه رئیس به نظر نمیاد کسی داخل باشه
پسر از کنار ستون رد شد به نظر کوچیک تر از من میومد اما....قرار نبود بهش رحمی کنم اروم پنجه بکسم رو تو دستم گرفتم
_ بهتره از خانوادم فاصله بگیری
بعد این حرف سمت پسر حمله کردم که جا خالی داد ...لبخندی زدم
_ نه آدم سر سختی هستی
پسر با اطمینان بهم نگا کرد
....
با خشم سمتش حمله کردم که دستم رو گرفت و محکم رو زمین کبوندم ..گردنش رو گرفتم و پرتش کردم زمین
_ نمیزارم زنده در بریییی
* قرارم نیست جایی برم
هردو بهم پوزخند زدیم
که با مشت اومد تو صورتم ...مکثی کردم که پسر از فرصت استفاده کرد و از در خارج شد با سرعت سمت در رفتم ....اما اثری ازش نبود
_ لعنتیییییی
...........
یونا لبخندی در حالی که زخم ادوار رو پاک میکرد زد
+ پس ماموریت پر شرارتی بود
_ یه جورایی
یونا بلند شد و وسایل رو جمع کرد
+ بهتره واسه مهمونی اماده باشه تو به عنوان همراهم میای
_ جیهوپ رو چرا نمیبری؟
یونا مکثی کرد
+ احساس میکنم اونام اونجان
ادوارد در جواب سکوت کرد ....یونا خیلی داشت تلاش میکرد جیهوپ اعضا رو نبینه ولی ....تلاشاش بی فایده بود
.......
چهار روز بعد *
روز مهمونی *
اعضا بعد خدافظی با جیهوپ و لیلی سمت شهر حرکت کردن ...
یونا با خریدن یه ست مجلسی برای خودش و ادوارد از فروشگاه خارج شد و سوار ماشین شد
+ خب باید بریم جایی که ماسک باشه
+ لازم نیست
یونا به انیس نگاه کرد
+ چرا؟
+ ارورا دیشب براتون درست کرده
ارورا با لبخند یه ماسک گربه ای و یه ماسک نصفه که فقط قسمتی از صورت رو میپوشوند به یونا داد
+ چرا ادوارد ماسک کامل داره من نه؟
ارورا نفس کلافه ای کشید
+ کسی قرار نیست بشناستت این ماسک برای تو بهتره
یونا نفس کلافه ای کشید
+ حا هم بیا میکاپتون کنم که از همینجا باید بریم سمت مهمونی
.......
۶.۰k
۲۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.