چشمای قشنگ تو
#part128
چشمای قشنگ تو(لباس های پسرا اسلاید بعدی)✨
ارسلان: بریم
مهناز:به به چه عجب شما از اتاق دل کندین
ارسلان: ببخشید
دیانا: هوففف داستیم راجب بچه و اتاقش حرف میزدیم
مهناز: بچه جزو بهترین مخلوقات خداس واقعا هرکی داره بابد قدرشو بدونه
متین: اره واقعا
اراد: بفرمایید شام غذا یخ میکنه از دهن میفته
ارش: چشم داداش اومدیم، پاشید پاشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه: دستتون درد نکنه خیلی خوش مزه شده بود
مهتا: نوش جونتون
تو اتاق:
مهشاد: نیکا به نظرت بچتون چیه و خودت چی دوست داری؟
نیکا: اوممم به دلم افتاده که پسره ولی فقط واسم این مهمه که سالم باشه
مهشاد: ایشالا، متین تو چی
متین: دوست دارم پسر باشه ولی بازم هرچی خدا بخواد فقططط سالم باشه همین
دیانا: ایشالله خدا بهتون یه پسر خوشگل تپل مپل و سالم میده
متینکا: مرسی
ارسلان: تپل باشه که میشه خوراک خودم
متین: خدا به داد برسه😂
نیکا: ارسلان و محراب شما چی دوست دارید؟
ارسلان: من دوست ندارم ولی برا خودم دختر
محراب: من دوست دارم ع هرکدومش یکی داشته باشم
مهشاد: یاخدا
نیکا:ما یدونه بچه بسمونه😂
مهشاد: عه ارسلان شقایقم دختر........
دیانا:چی
مهشاد: ام چیز هیچی
ارسلان: اسم اون اشغال عوضی رو پیش من نیارید ایشالله که تا الان مرده دختره ی عوضی
مهشاد: ببخشید اصلا حواسم نبود😭
دیانا: دورت بگردم اشکال نداره حالا بغض نکن فدات شم
ارسلان: اره بابا مهشاد ولش کن دختره ی........
محراب:بسه دیگه ول کنید مام باید بریم خونه ادامه کارارو انجام بدیم
اردیا: مام میام
متینکا: مام همینطور
مهشاد: مرسی ولی نیکا تو نمیخواد با این وضعت بیای
نیکا: نه بابا من همش یک ماه و خورده ایمه حالا کارای سخت نمیکنم پاشید بریم
چشمای قشنگ تو(لباس های پسرا اسلاید بعدی)✨
ارسلان: بریم
مهناز:به به چه عجب شما از اتاق دل کندین
ارسلان: ببخشید
دیانا: هوففف داستیم راجب بچه و اتاقش حرف میزدیم
مهناز: بچه جزو بهترین مخلوقات خداس واقعا هرکی داره بابد قدرشو بدونه
متین: اره واقعا
اراد: بفرمایید شام غذا یخ میکنه از دهن میفته
ارش: چشم داداش اومدیم، پاشید پاشید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه: دستتون درد نکنه خیلی خوش مزه شده بود
مهتا: نوش جونتون
تو اتاق:
مهشاد: نیکا به نظرت بچتون چیه و خودت چی دوست داری؟
نیکا: اوممم به دلم افتاده که پسره ولی فقط واسم این مهمه که سالم باشه
مهشاد: ایشالا، متین تو چی
متین: دوست دارم پسر باشه ولی بازم هرچی خدا بخواد فقططط سالم باشه همین
دیانا: ایشالله خدا بهتون یه پسر خوشگل تپل مپل و سالم میده
متینکا: مرسی
ارسلان: تپل باشه که میشه خوراک خودم
متین: خدا به داد برسه😂
نیکا: ارسلان و محراب شما چی دوست دارید؟
ارسلان: من دوست ندارم ولی برا خودم دختر
محراب: من دوست دارم ع هرکدومش یکی داشته باشم
مهشاد: یاخدا
نیکا:ما یدونه بچه بسمونه😂
مهشاد: عه ارسلان شقایقم دختر........
دیانا:چی
مهشاد: ام چیز هیچی
ارسلان: اسم اون اشغال عوضی رو پیش من نیارید ایشالله که تا الان مرده دختره ی عوضی
مهشاد: ببخشید اصلا حواسم نبود😭
دیانا: دورت بگردم اشکال نداره حالا بغض نکن فدات شم
ارسلان: اره بابا مهشاد ولش کن دختره ی........
محراب:بسه دیگه ول کنید مام باید بریم خونه ادامه کارارو انجام بدیم
اردیا: مام میام
متینکا: مام همینطور
مهشاد: مرسی ولی نیکا تو نمیخواد با این وضعت بیای
نیکا: نه بابا من همش یک ماه و خورده ایمه حالا کارای سخت نمیکنم پاشید بریم
۷.۰k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.