چشمای قشنگ تو
#part126
چشمای قشنگ تو(لباس هاشون اسلاید بعدی)✨
لباس هاشون برای تولد ارسلان
مهشاد: بدووو حاضر شو
ارسلان: یه لحظه بزا موقعیتو درک کنممم
مث وحشیا افتادی روم ع ما ک گذش خداروشکررررر خدا به داد محراب برسه این چن روز اخرین روزای زندگیشه😂
مهشاد: بزا به دیانا بهترشو یاد بدمممم تا تازه بفهمی زندگی یعنییییی چیییی
ارسلان: با زن من چی کار داری تووووو
مهشاد: جـــیـــغغغغغغغغغ
ارسلان: باز وحشی شدییییی برو حاضر شو ببینم😂😂
مهشاد: برات دارم وایسااا😂
ارسلان: باشهههه
دیانا: کی بود چی بود جیغغغ زدددد
ارسلان:مهشاد دیوونه شدههه
مهشاد: چی گفدیییییییی جیغغغغغغ
دیانا: شفاااااااا زود حاضر شید😂
مهشاد: حله بریم
ارسلان: بربممم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهشاد: همین جا پارک کن
نیکا: نه جلوتر جاش بهتره
متین: چشممم هرچی شما بگی
مهشاد: عیششش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیانا: بیاید بریم همون مزون همیشگی خودمونن برا لباسا
نیکا: اره خیلییی لباساش خوبههه
من یه لباسی میخوام که بچم بهش فشار نیاد و شکمم خیلی معلوم نباشه
دیانا: اون سفیدع خوبه ها فک کنم خیلی بهت میا
نیکا: اوم قشنگه ولی عروس باید سفید بپوشه
مهشاد: نه بابا چ ربطی داره بگو بیاره پرو کن
نیکا: عوومم اخههه
مهشاد: اخه ماخه نداریممم
دیانا: منم ی چیز تقریبا بلند مثل اون قرمزه..... اصن قرمزه رو میخوامممم
مهشاد: هردوشون عالیننننن بیاین پرو کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه: وایییییی مثل ی تیکه ماه شدیننننن
دیانا: مرسیییی
نیکا: واقعا ممنون
ارسلان: درارید بربم حساب کنیمم
مهشاد: طبقه بالای همینجا کفش داره بیاید بریم کفشاشو ببینیم
دیانا: اومم بریم
ارسلان: مردونه هم داره؟
مهشاد: اومممم کت و شلوارم داره
ارسلان: پس مام بریم از همینجا بخریممم
نیکا:بریممم
چشمای قشنگ تو(لباس هاشون اسلاید بعدی)✨
لباس هاشون برای تولد ارسلان
مهشاد: بدووو حاضر شو
ارسلان: یه لحظه بزا موقعیتو درک کنممم
مث وحشیا افتادی روم ع ما ک گذش خداروشکررررر خدا به داد محراب برسه این چن روز اخرین روزای زندگیشه😂
مهشاد: بزا به دیانا بهترشو یاد بدمممم تا تازه بفهمی زندگی یعنییییی چیییی
ارسلان: با زن من چی کار داری تووووو
مهشاد: جـــیـــغغغغغغغغغ
ارسلان: باز وحشی شدییییی برو حاضر شو ببینم😂😂
مهشاد: برات دارم وایسااا😂
ارسلان: باشهههه
دیانا: کی بود چی بود جیغغغ زدددد
ارسلان:مهشاد دیوونه شدههه
مهشاد: چی گفدیییییییی جیغغغغغغ
دیانا: شفاااااااا زود حاضر شید😂
مهشاد: حله بریم
ارسلان: بربممم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهشاد: همین جا پارک کن
نیکا: نه جلوتر جاش بهتره
متین: چشممم هرچی شما بگی
مهشاد: عیششش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیانا: بیاید بریم همون مزون همیشگی خودمونن برا لباسا
نیکا: اره خیلییی لباساش خوبههه
من یه لباسی میخوام که بچم بهش فشار نیاد و شکمم خیلی معلوم نباشه
دیانا: اون سفیدع خوبه ها فک کنم خیلی بهت میا
نیکا: اوم قشنگه ولی عروس باید سفید بپوشه
مهشاد: نه بابا چ ربطی داره بگو بیاره پرو کن
نیکا: عوومم اخههه
مهشاد: اخه ماخه نداریممم
دیانا: منم ی چیز تقریبا بلند مثل اون قرمزه..... اصن قرمزه رو میخوامممم
مهشاد: هردوشون عالیننننن بیاین پرو کنید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه: وایییییی مثل ی تیکه ماه شدیننننن
دیانا: مرسیییی
نیکا: واقعا ممنون
ارسلان: درارید بربم حساب کنیمم
مهشاد: طبقه بالای همینجا کفش داره بیاید بریم کفشاشو ببینیم
دیانا: اومم بریم
ارسلان: مردونه هم داره؟
مهشاد: اومممم کت و شلوارم داره
ارسلان: پس مام بریم از همینجا بخریممم
نیکا:بریممم
۶.۴k
۲۳ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.