میخوای در کنارم زن دیگه ای خوشحال باشم

"میخوای در کنارم زن دیگه ای خوشحال باشم؟"
part:3


در کنار دختر مورد علاقه ات..
ولی اون همین الان دختر مورد علاقه اش رو از دست داد.
برای هزارمین بار به خودش لعنت فرستاد.
چرا یه ترسو بود؟
چرا..
مقصر تمام این اتفاقات..محدودیت شغلش بود.
محدودیت شغل..یا شاید.. نگاه های حسود دیگران .
نگاه هایی که با دخترش آسیب میزدن..
و اون.. برای نجات دخترش چاره ای جز ترکش نداشت.


- بورام!!
- بورام چشماتو باز کن
صدای فریاد های یونا و جینا از سالن بزرگ و سکوت ناگهانی همه جا مو به تنش سیخ کرد.
چیز که بیشتر از همه براش وحشت ناک بود..
' بورام'..
متوجه نشد ولی حالا از راه رو خارج شده بود.
نگاهی به اطراف انداخت...
جسم بی جون عشقش توی آغوش یونا بود..

- بورام!!!

نام دختر رو فریاد زد و بدون معطلی اونو توی آغوشش کشید.
پاهای بی جون دختر رو از زمین بلند کرد و به سمت خروجی جشن حرکت کرد.
هیچ چیز توی اون لحظه براش مهم نبود.
شایعات..
نگاه های منفی ..
افکار نابود کننده..
کلمات زخم زننده..
هیچ کدوم.. حاظر بود پای پیاده توی شهر دختر رو به اغوش بکشه و مثل یه روانی رفتار کنه..
روانی.
درسته روانی. اون روانی بود..
روانی میشد زمانی که دخترش آسیب میدید.
روانی زمان هایی بود کع چنین چیزی برای دختر اتفاق می افتاد..
آره..
شاید این دلیل جدایی بود.
چون می‌خواست خودش آسیب ببینه و دخترش رو نجات بده.. غافل از اینکه اونم نابود کرده بود.

- جونگ..وون..

به محض رسیدن به ماشین مشکی کلید در رو چرخوند و دختر رو روی صندلی گذاشت..
اما.. دوباره لب های بی جون دختر حرکت کرد و این بار با آخرین توان..آستین هودش رو به چنگ کشید..

- جو..نگوون..
- هیس..ما میریم بیمارستان..
- من..خوبم.

دختر گفت و آروم جسمش رو روی صندلی تکیه داد.نگاه پر از بغض بین اون دو رد میشد..
- من-
دیدگاه ها (۰)

" میخوای در کنار زن‌ دیگه ای خوشحال باشم!"part:4 ..- متاسفم....

سناریو/scenario:تی اکس تی/txt: " با اجبار باهاشون ازدواج کرد...

" میخوای در کنار زن‌ دیگه ای خوشحال باشم!"part:2.........سرد...

" میخوای در کنار زن‌ دیگه ای خوشحال باشم!"part: 1...- ازت مم...

《 ازدواج نافرجام 》⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩ پارت 81 ⁦(⁠๑⁠˙⁠❥⁠˙⁠๑⁠)⁩یون...

SENARIO::LAVE IS IOST(عشق گم شده)::PART:: 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط