بهترین هاشیرا
پارت ۲
گیومی: اون با یک چوب اون شیطانه رو کشت.
همه: چی؟
کیورو: خب اون چوبه تیز بود دیگه.
گیومی: به هر حال چوب بود.
کیوری: چرت و پرت نگو الکی.
استاد: گیومی میشه بگی الان چه اشکالی داره که کیورو یک هاشیرا یا یک شیطان کش بشه؟اینکه اون با استعداده واسه ما خیلی خوبه نیست؟
گیومی: بله استاد بی ادبی من رو ببخشید.
استاد : مشکلی نیست.
استاد: کیورو کوجی از امروز به بعد تو یک هاشیرا هستی.
کیورو: هوراااااااااااا.
کیوری: گیومی سان خیلی معذرت میخوام که باهاتون اینطوری صحبت کردم امت شما هم یک کم ایراد داشتید اینطور فکر نمیکنید؟
گیومی: از احمق کله سنگی تبدیل شدم به گیومی سان؟
کیورو: خب از الان به بعد من هم یک هاشیرا هستم و اکثر مواقع ما با هم روبرو میشیم پس باید با هم خوب باشیم نه؟
گیومی: خب فکر کنم.
کیورو: پس اتفاقات گذشته رو فراموش کنید گیومی سان .
گیومی:
شینوبو: سلام کیورو چان من شینوبو کوچو هستم.
میتسوری: من هم میتسوری کانروجی هستم.
کیورو : از آشنایی با شما ها خیلی خوشحالم.
کیورو: راستی چرا شما ها کلاغ و اینجور چیز ها دارین ولی من هیچی ندارم؟
استاد:منظورت چیه؟
کیورو: من هیچ حیوونی ندارم .
شینوبو: اصلا همچین چیزی ممکن هست؟
یک دفعه صدای یک عقاب اومد: من حیوونت هستم.
کیورو اول بالا رو نگاه میکنه بعد هم پایین بعد هم چپ و راست : ها؟ کویی؟ توکی هستی؟ کجایی؟
عقابه؟ منم من و بعد هم اومد روی شونه اش نشست.
کیورو: تو اصلا شبیه کلاغ نیستی.
عقابه: چون من یک عقاب هستم.
کیورو: هوراا من هم یک پرنده دارم. اسمت چیه؟
عقابه: خودت یه چی انتخاب کن.
کیورو: می می چان چطوره؟
عقابه: خوبه.
( عقابه سخنگو هست)
شینوبو: کیورو چان میشه بگی این زخم روی صورتت واسه چی هست؟
کیورو:
پایان
_________^
ادامه دارد....
#شیطان_کش
#انیمه
#رمان
#سناریو
#وانتشات
#سانمی
#شینوبو
#بهترین_هاشیرا
#اکشن
#عاشقانه
#کمدی
گیومی: اون با یک چوب اون شیطانه رو کشت.
همه: چی؟
کیورو: خب اون چوبه تیز بود دیگه.
گیومی: به هر حال چوب بود.
کیوری: چرت و پرت نگو الکی.
استاد: گیومی میشه بگی الان چه اشکالی داره که کیورو یک هاشیرا یا یک شیطان کش بشه؟اینکه اون با استعداده واسه ما خیلی خوبه نیست؟
گیومی: بله استاد بی ادبی من رو ببخشید.
استاد : مشکلی نیست.
استاد: کیورو کوجی از امروز به بعد تو یک هاشیرا هستی.
کیورو: هوراااااااااااا.
کیوری: گیومی سان خیلی معذرت میخوام که باهاتون اینطوری صحبت کردم امت شما هم یک کم ایراد داشتید اینطور فکر نمیکنید؟
گیومی: از احمق کله سنگی تبدیل شدم به گیومی سان؟
کیورو: خب از الان به بعد من هم یک هاشیرا هستم و اکثر مواقع ما با هم روبرو میشیم پس باید با هم خوب باشیم نه؟
گیومی: خب فکر کنم.
کیورو: پس اتفاقات گذشته رو فراموش کنید گیومی سان .
گیومی:
شینوبو: سلام کیورو چان من شینوبو کوچو هستم.
میتسوری: من هم میتسوری کانروجی هستم.
کیورو : از آشنایی با شما ها خیلی خوشحالم.
کیورو: راستی چرا شما ها کلاغ و اینجور چیز ها دارین ولی من هیچی ندارم؟
استاد:منظورت چیه؟
کیورو: من هیچ حیوونی ندارم .
شینوبو: اصلا همچین چیزی ممکن هست؟
یک دفعه صدای یک عقاب اومد: من حیوونت هستم.
کیورو اول بالا رو نگاه میکنه بعد هم پایین بعد هم چپ و راست : ها؟ کویی؟ توکی هستی؟ کجایی؟
عقابه؟ منم من و بعد هم اومد روی شونه اش نشست.
کیورو: تو اصلا شبیه کلاغ نیستی.
عقابه: چون من یک عقاب هستم.
کیورو: هوراا من هم یک پرنده دارم. اسمت چیه؟
عقابه: خودت یه چی انتخاب کن.
کیورو: می می چان چطوره؟
عقابه: خوبه.
( عقابه سخنگو هست)
شینوبو: کیورو چان میشه بگی این زخم روی صورتت واسه چی هست؟
کیورو:
پایان
_________^
ادامه دارد....
#شیطان_کش
#انیمه
#رمان
#سناریو
#وانتشات
#سانمی
#شینوبو
#بهترین_هاشیرا
#اکشن
#عاشقانه
#کمدی
۴.۲k
۰۲ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.