وقتی از پرورشگاه آورده بودت
وقتی از پرورشگاه آورده بودت
پارت ۱۰
_ وگرنه میکشمتون
پس حواستون ب کلارا باشه
ویو تو ماشین
+ آمدی
_ ن تو راهم
آمدم دیگه
+ خوب حالا
بار کجاست ؟
_ بار مال یعنی مهمونی مال رقیب هم هست ولی قبلا با هم صمیمی بودم
و اینکه چون لباست بازه کنار خودم بمون
اگر هم من نبودم از بادیگارد ها بخا تا همرات بیام
+ بر روی چشم
راستی ما الان خیلی وقته باهمم ولی من سن تورو نمیدونم
_ من ۲۱ سالمه
+ خوب اگه گفتی من چند سالمه
_ ۱۴ سالته
+ از کجا میدونی :/
_ ب هر حال تو زن منی میدونم دیگه
+ هعیی حرفی ندارم
حرکت کن بریم دیر شد
وقتی هم برگشتیم راننده گی یاد منم میدی
_ باشههه
ویو بار
با کوک رفتیم سر ی میز نشستیم ک چند نفر دیگه هم بودن
کوک داشت باهاشون حرف میزد انگار منو از قبل میشناختن
ولی من اونا نمیشناسم باید بهم معرفیشون میکردند
رفتم در گوش کوک گفتم
+ کوک من اینا رو نمیشناسم
_ آهان یادم رفت معرفی کنم
ایشون ک کنار من نشسته جین هست هیونگ بنده و اون کناری هم زنشه
( علامت جین >)
>کوک گفتن با زنت راحتی ولی نگفتن ب زن منم بگی زن ک
میگیری چی میگم
_ هیونگ شما هم. الان ب زن من گفتی زننتتت
> ولش حالا
و اسم شریفشون ؟
+ سلام من کلارا هستم و از دیدنتون خوشبختم
>او سلام کلارا
ایشون همسر بنده یجی هستن
( علامت یجی <)
<سلام کلارا
+ سلام یجی
_ خوب الان خوب شد
+ اره
کوک من میریم کنار یجی بشینم
_ یادت نره ک ی چیزی بندازی رو پات
+ باش
_ خوب داشتی میگفتی هیونگ
> ولی از نظر من خودت رو تو دردسر انداختی
_ ولی تا وقتی کلارا پیش من اون نمیتونه هیچ گوهی بخوره
چون جون عشقش در خطره
> دیگه با خودته ولی اگه کمک خواستی من هستما یادت نره
_ فدات داش خودمی
> عزیزی
ویو پیش خانوما
< خوب کلارا تو چند سالته خیلی جونی
+ من ۱۴ سالمه
تو چند سالته
< خیلی اختلاف سنی نداریم من ۱۷ سالمه
+ خوبه تو از من بزرگ تری
من هنوز پریود هم نمیشم
ویو کلارا
تا گفتم پریود نمیشم
ی چیز داغ رو بین پاهام حس کردم
میدونستم من شانس ندارم نباید اینجا اینو میگفتم
الان من واقعا پریود شدممم
+ یجی
من هیچ وقت شانسسس ندارم
<پریود شدی ؟
+ ارهههه این اولین بارمهه
< من پد همرام نیس الان چیکار کنیم
+ ب کوک میگم
رفتم کنار کوک نشستم گفتم
+ کوک بدبخت شدم
_ چیه چی شده؟
+ فک کنم پریود شدممم
_ تو ک گفتی نمیشییی
+ خوب این اولین بارمهههه
_ همراه بادیگارد ها برو دستشویی
من برم پد بیارم
چ سایزی میخایی،
+ من چ بدونممم تو کوچیک ترینش رو بیاررر
_ باشههه
+ کوک راستی یادت نره برام لباس زیر هم بخریییی کوچیک ترین سایززز بگیر
همراه بادیگارد ها رفتم داخل دستشویی
واییی پام زیر خون شده بود لباسم هم کوتاههه
منتظر کوک بودم تا بیاد
ک یهوی در باز شد و ی چیزی خورد تو سرم و دیگه هیچی نفهمیدیم
پارت ۱۰
_ وگرنه میکشمتون
پس حواستون ب کلارا باشه
ویو تو ماشین
+ آمدی
_ ن تو راهم
آمدم دیگه
+ خوب حالا
بار کجاست ؟
_ بار مال یعنی مهمونی مال رقیب هم هست ولی قبلا با هم صمیمی بودم
و اینکه چون لباست بازه کنار خودم بمون
اگر هم من نبودم از بادیگارد ها بخا تا همرات بیام
+ بر روی چشم
راستی ما الان خیلی وقته باهمم ولی من سن تورو نمیدونم
_ من ۲۱ سالمه
+ خوب اگه گفتی من چند سالمه
_ ۱۴ سالته
+ از کجا میدونی :/
_ ب هر حال تو زن منی میدونم دیگه
+ هعیی حرفی ندارم
حرکت کن بریم دیر شد
وقتی هم برگشتیم راننده گی یاد منم میدی
_ باشههه
ویو بار
با کوک رفتیم سر ی میز نشستیم ک چند نفر دیگه هم بودن
کوک داشت باهاشون حرف میزد انگار منو از قبل میشناختن
ولی من اونا نمیشناسم باید بهم معرفیشون میکردند
رفتم در گوش کوک گفتم
+ کوک من اینا رو نمیشناسم
_ آهان یادم رفت معرفی کنم
ایشون ک کنار من نشسته جین هست هیونگ بنده و اون کناری هم زنشه
( علامت جین >)
>کوک گفتن با زنت راحتی ولی نگفتن ب زن منم بگی زن ک
میگیری چی میگم
_ هیونگ شما هم. الان ب زن من گفتی زننتتت
> ولش حالا
و اسم شریفشون ؟
+ سلام من کلارا هستم و از دیدنتون خوشبختم
>او سلام کلارا
ایشون همسر بنده یجی هستن
( علامت یجی <)
<سلام کلارا
+ سلام یجی
_ خوب الان خوب شد
+ اره
کوک من میریم کنار یجی بشینم
_ یادت نره ک ی چیزی بندازی رو پات
+ باش
_ خوب داشتی میگفتی هیونگ
> ولی از نظر من خودت رو تو دردسر انداختی
_ ولی تا وقتی کلارا پیش من اون نمیتونه هیچ گوهی بخوره
چون جون عشقش در خطره
> دیگه با خودته ولی اگه کمک خواستی من هستما یادت نره
_ فدات داش خودمی
> عزیزی
ویو پیش خانوما
< خوب کلارا تو چند سالته خیلی جونی
+ من ۱۴ سالمه
تو چند سالته
< خیلی اختلاف سنی نداریم من ۱۷ سالمه
+ خوبه تو از من بزرگ تری
من هنوز پریود هم نمیشم
ویو کلارا
تا گفتم پریود نمیشم
ی چیز داغ رو بین پاهام حس کردم
میدونستم من شانس ندارم نباید اینجا اینو میگفتم
الان من واقعا پریود شدممم
+ یجی
من هیچ وقت شانسسس ندارم
<پریود شدی ؟
+ ارهههه این اولین بارمهه
< من پد همرام نیس الان چیکار کنیم
+ ب کوک میگم
رفتم کنار کوک نشستم گفتم
+ کوک بدبخت شدم
_ چیه چی شده؟
+ فک کنم پریود شدممم
_ تو ک گفتی نمیشییی
+ خوب این اولین بارمهههه
_ همراه بادیگارد ها برو دستشویی
من برم پد بیارم
چ سایزی میخایی،
+ من چ بدونممم تو کوچیک ترینش رو بیاررر
_ باشههه
+ کوک راستی یادت نره برام لباس زیر هم بخریییی کوچیک ترین سایززز بگیر
همراه بادیگارد ها رفتم داخل دستشویی
واییی پام زیر خون شده بود لباسم هم کوتاههه
منتظر کوک بودم تا بیاد
ک یهوی در باز شد و ی چیزی خورد تو سرم و دیگه هیچی نفهمیدیم
۱۶.۲k
۳۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.