اسم عشقه ترسناک
اسم عشقه ترسناک
پارت ۱۳۱
[ویو ملودی]
اشکام روی گونم ریخت..آروم چشمام باز کردم..که داد زد.. واقعا ترسیده بودم چون.... همین
الانش با چندتا قرص سر پا بودم ...
آرتور: ملودی خفه..تو فقط متعلق به منی
بی اختیار ..یکی خوابوندم تو صورتش......سرش کج شد..بهم نگاه کرد..یکم قرمز شده بود
به عقب هولش دادم....ازش فاصله گرفتم
ملودی: این باعث نمیشه تو با بقیه لاس بزنی.......همون طور که تو من متعلق به خودت می
دونی..منم تو رو فقط برای خودم می خوام نه هیچکس دیگه...
نیشخندی زد سرش تکون داد و نزدیک شد..تو صورتم خم شد
آرتور: دستت هم سنگینه .. اشکات پاک کن.. خوشم نمیاد اشکات ببینم
دستم روی گونش گذاشتم.. حتماً دردش گرفته..
ملودی : دردت گرفت ؟ متاسفم.. ببخشید..
سرش کج کرد که و دستی که روی گونش گذاشتم بوسید..و یکم
جلو اومد قبل از اینکه حرکتی بزنم سطحی لبم بوسید عقب کشید.....من این احمق هستم که
اونقدر عاشقش هستم نمی تونم جلوش یکم جدی باشم.. یا خودم ازش بگیرم.....ازش فاصله
گرفتم و رفتم پیش ادوارد و کنارش نشستم که آرتور اومد .....و این دفعه کنار من نشست ولی
یکم با فاصله بود...در حال صحبت بودن...
لئو: آرتور دوست دختر نداری ؟؟؟
آرتور: چرا دارم..
لئو: خوب این خانوم خوشگل کیه که دل تو رو برده ؟ سخت پسند هستی همیشه....
منتظر نگاهش کردن... ادوارد بهش نگاه کرد..تو نگاه ادوارد یک اجازه بود..شاید من اینطوری....
حس کردم.. دستم گرفت و گفت
آرتور: ایشون هستن...
لئو: مگه ملودی خواهر پارک و ادوارد نیست این چطور ممکنه ؟
ادوارد: ملودی فقط خواهر منه هیچ ارتباطی به پارک نداره...و من مشکلی نمی بینم خواهرم با
آرتور باشه..
همه تعجب کردن ولی سکوت کردن......یا جرئت نداشتن چیزی بگن یا بخاطر دوستی بینشون
هست
پارت ۱۳۱
[ویو ملودی]
اشکام روی گونم ریخت..آروم چشمام باز کردم..که داد زد.. واقعا ترسیده بودم چون.... همین
الانش با چندتا قرص سر پا بودم ...
آرتور: ملودی خفه..تو فقط متعلق به منی
بی اختیار ..یکی خوابوندم تو صورتش......سرش کج شد..بهم نگاه کرد..یکم قرمز شده بود
به عقب هولش دادم....ازش فاصله گرفتم
ملودی: این باعث نمیشه تو با بقیه لاس بزنی.......همون طور که تو من متعلق به خودت می
دونی..منم تو رو فقط برای خودم می خوام نه هیچکس دیگه...
نیشخندی زد سرش تکون داد و نزدیک شد..تو صورتم خم شد
آرتور: دستت هم سنگینه .. اشکات پاک کن.. خوشم نمیاد اشکات ببینم
دستم روی گونش گذاشتم.. حتماً دردش گرفته..
ملودی : دردت گرفت ؟ متاسفم.. ببخشید..
سرش کج کرد که و دستی که روی گونش گذاشتم بوسید..و یکم
جلو اومد قبل از اینکه حرکتی بزنم سطحی لبم بوسید عقب کشید.....من این احمق هستم که
اونقدر عاشقش هستم نمی تونم جلوش یکم جدی باشم.. یا خودم ازش بگیرم.....ازش فاصله
گرفتم و رفتم پیش ادوارد و کنارش نشستم که آرتور اومد .....و این دفعه کنار من نشست ولی
یکم با فاصله بود...در حال صحبت بودن...
لئو: آرتور دوست دختر نداری ؟؟؟
آرتور: چرا دارم..
لئو: خوب این خانوم خوشگل کیه که دل تو رو برده ؟ سخت پسند هستی همیشه....
منتظر نگاهش کردن... ادوارد بهش نگاه کرد..تو نگاه ادوارد یک اجازه بود..شاید من اینطوری....
حس کردم.. دستم گرفت و گفت
آرتور: ایشون هستن...
لئو: مگه ملودی خواهر پارک و ادوارد نیست این چطور ممکنه ؟
ادوارد: ملودی فقط خواهر منه هیچ ارتباطی به پارک نداره...و من مشکلی نمی بینم خواهرم با
آرتور باشه..
همه تعجب کردن ولی سکوت کردن......یا جرئت نداشتن چیزی بگن یا بخاطر دوستی بینشون
هست
- ۹.۶k
- ۰۹ شهریور ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط