part 6
part 6
کوک ویو: رفتم خونه و دیدم( یه پسر داره با لیا ل.ب میگیره. لیا یهو منو دید پاشد و گفت)
لیا:ببخشید کوکی جونم ولی من از اولش تو رو دوست نداشتم و به فقط تو رو به خاطر پولت می خواستم. تو ا.ت رو ول کردی اون قطعا تو رو نمی بخشه(پوزخند)
(کوک یه سیلی محکم تو گوش لیا و پسره زد و به بادیگارد هاش گفت پرتشون کنه بیرون)
کوک با خودش:چون لیا خیانت کرده راحت می تونم ازش طلاق بگیرم. دختره ی هر.زه
(طلاق گرفتن)
شب
کوک ویو:اَه چرا به این.ت خیانت کردم چرا ولش کردم چرا دلش رو شکوندم ای لعنت به من. یک شیشه مش.روب رو خوردم و شکوندمش دستام پر خون شده بود. به درو کاری که من با قلب ا.ت کردم از این زخم ها عمیق تر و بد تره.
چند ماه بعد
تهیونگ ویو:این چند ماه حال کوک خیلی بد شده عین دیوونه ها شده هر روز حالش بد تر و بد تر مشه تصمیم گرفتیم به نامجون بگیم که به ا.ت زنگ بزنه و بهش بگیم که برگرده.
نامجون ویو: به ا.ت زنگ زدیم تا بیاد پیش کوک. حال کوک هر روز بدتر و بدتر میشه.
(مکالمه ا.ت ونامجون)
ا.ت:سلام بفرمایید
نامجون:سلام خانم ا.ت
ا.ت:اوه آقای کیم شمایید مشکلی پیش اومده که زنگ زدید؟
نامجون:راستش جونگکوک حالش خیلی بده میشه بیایید کره؟
ا.ت:یعنی چی حالش بده؟
نامجون:لیا از اول می خواست شما دو تا رو از هم جدا کنه و پول های کوک رو بالا بکشه. کوک این چند ماه همش مش.روب می خوره و هر وقت میبینیمش اصلا اون جونگکوک قبلی نیست.
ا.ت:ولی من بر نمی گردم.
شوگا از پشت تلفن :خانم ا.ت حال دوست ما خیلی بد شما هم یه مدت زنش بودید لطفا بیایید کره
همه ی اعضا از پشت تلفن:خانم ا.ت لطفا فقط یک بار بیایین
ا.ت: چند لحظه سکوت کرد و گفت:......
برای پارت های بعدی لایک و حمایت یادتون نره کیوتا❤🥺
کوک ویو: رفتم خونه و دیدم( یه پسر داره با لیا ل.ب میگیره. لیا یهو منو دید پاشد و گفت)
لیا:ببخشید کوکی جونم ولی من از اولش تو رو دوست نداشتم و به فقط تو رو به خاطر پولت می خواستم. تو ا.ت رو ول کردی اون قطعا تو رو نمی بخشه(پوزخند)
(کوک یه سیلی محکم تو گوش لیا و پسره زد و به بادیگارد هاش گفت پرتشون کنه بیرون)
کوک با خودش:چون لیا خیانت کرده راحت می تونم ازش طلاق بگیرم. دختره ی هر.زه
(طلاق گرفتن)
شب
کوک ویو:اَه چرا به این.ت خیانت کردم چرا ولش کردم چرا دلش رو شکوندم ای لعنت به من. یک شیشه مش.روب رو خوردم و شکوندمش دستام پر خون شده بود. به درو کاری که من با قلب ا.ت کردم از این زخم ها عمیق تر و بد تره.
چند ماه بعد
تهیونگ ویو:این چند ماه حال کوک خیلی بد شده عین دیوونه ها شده هر روز حالش بد تر و بد تر مشه تصمیم گرفتیم به نامجون بگیم که به ا.ت زنگ بزنه و بهش بگیم که برگرده.
نامجون ویو: به ا.ت زنگ زدیم تا بیاد پیش کوک. حال کوک هر روز بدتر و بدتر میشه.
(مکالمه ا.ت ونامجون)
ا.ت:سلام بفرمایید
نامجون:سلام خانم ا.ت
ا.ت:اوه آقای کیم شمایید مشکلی پیش اومده که زنگ زدید؟
نامجون:راستش جونگکوک حالش خیلی بده میشه بیایید کره؟
ا.ت:یعنی چی حالش بده؟
نامجون:لیا از اول می خواست شما دو تا رو از هم جدا کنه و پول های کوک رو بالا بکشه. کوک این چند ماه همش مش.روب می خوره و هر وقت میبینیمش اصلا اون جونگکوک قبلی نیست.
ا.ت:ولی من بر نمی گردم.
شوگا از پشت تلفن :خانم ا.ت حال دوست ما خیلی بد شما هم یه مدت زنش بودید لطفا بیایید کره
همه ی اعضا از پشت تلفن:خانم ا.ت لطفا فقط یک بار بیایین
ا.ت: چند لحظه سکوت کرد و گفت:......
برای پارت های بعدی لایک و حمایت یادتون نره کیوتا❤🥺
۱۴.۶k
۲۸ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.