بازور دستمو گرفت باخودش برد بیرون

𝐩:①⑤

بازور دستمو گرفت باخودش برد بیرون

سر میز نشوند
/بخور
+ایش گشنم نیس اه نمیخام
/ببین رو مخ من راه نرو برات بد میشه

+...........
/فهمیدی
+(سرشو تکون میده)
/افرین حالا بخور


شروع کرد به خوردن بعد چند لقمه بلند شد
+من دیگه سیر شدم
/تو که چیزی نخوردی

+سیر شدم میرم تو. اتاقم
سری دویدم رفتم تو اتاقم درم بستم کلید کردم

(کوک)

دیگه بدون برام سخت شده نمیتونستم تحمل کنم میخاستمش
_اه تهیونگ فقد گیرت بیارم خودم تیکه تیکت میکنم

نقشه کشیدم که فردا به خونه تهیونگ حمله کنیم
_بیب منتظر باش من دارم میام( فیلم هندی شد😂)

(ا/ت)

حوصلم سر رفت پس رفتم بیرون یکم قدم زدم اون یه تاپ بود رفتم روش نشستم به اسمان نگاه کردم

کامنت:40
لایک:70
فالو:1670
دیدگاه ها (۱۰۶)

𝐩:⅙که با دستای یکی برگشتم به پشتم نگاه کردم یکی از نگهبان ها...

𝘱:⅐+باش( ترس)درو باز کردم رفتم تو اتاقمروی تخت نشستم به این ...

𝐩:①④شروع کرد به خوردنش وقتی تموم شد سینی رو گذاشتم سر میز رو...

𝐩:①③هیی نتم تموم شد عاف چند روزم بای💚_اه عوضی(ا/ت ویو )چشمام...

عاشق یه خلافکار شدم پارت ۱۱تهیونگ خیلی تعجب کرده بود نمیدونم...

فرشته کوچولوی من ( پارت ۱۳ )گویون : پدرم آمد بغلش کردم نشستی...

نفرین شیرین. پارت 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط