هیی نتم تموم شد عاف چند روزم بای

𝐩:①③
هیی نتم تموم شد عاف چند روزم بای💚

_اه عوضی

(ا/ت ویو )

چشمامو باز کردم سرم گیج میرفت توی یه انباری بودم انگاری همه جا تاریک بود که صدای در امد یه مرد امد تو

چون نور میخورد به چشمم نمیتونستم خب ببینم کیه امد جلوم چونمو گرفت گفت:

/کوچولو اسمت چیه؟
+چرا منو دزدیدی ولم کن بزار من برم

/جوابمو بده اسمت چیه کوچولو
+کی.م ا/ت
/هوم اسمتم مثل خودت خوشگله ( پوزخند)

+بزار من برم( بغض)
/نچ نچ من میخام اون جئون عوضی رو عذاب بدم
+چییییی چرا

/به نظرم بهتره زیاد فضولی نکنی حالا هم پاشو
دستمو گرفت منو با خودش برد رسیدیم به یه اتاق

درو باز کرد پرتم کرد تو اتاق درم کلید کرد
+چرا همه بلا ها سر من میاد این از گم شدنم این از گرفتن دخترونگیم اینم ا این ( هق هق)

(شب شد)

اما من هنوز توی اون اتاق سرد بودم از گرسنگی داشتم میمردم از صبح هیچی نخورده بودم

که در باز شد یه خانم مسن امد تو
! سلام دخترم
+سلام
! بیا غذاتو بخور
+نمیخورم
!
بخوری
+نمیخام
! باش من اینجا میزارم خواستی بخور

غذا رو روی میز گذاشت رفت واقعا گشنم بود میخاستم بخورم دیگه تحملم تموم شد شروع کرد به خوردنش( مثل من وقتی گشنمه هیچی برام مهم نیس😂)
دیدگاه ها (۴۲)

𝐩:①④شروع کرد به خوردنش وقتی تموم شد سینی رو گذاشتم سر میز رو...

𝐩:①⑤بازور دستمو گرفت باخودش برد بیرونسر میز نشوند /بخور +ایش...

𝐩:①②÷خب بخابی خانم کوچولوبرگشتم که با چیزی که خورد تو سرم دی...

①①رسیدم به همون اتاقی که درش قرمز بود درشو باز کردم سرمو گرف...

عشق مافیاییp2

نامجون: تو این کتابه نوشته وقتی با پرنسس ازدواج کردی شب اول ...

ویو ا،ت صبح از خواب پاشدم رفتم دست و صورتمو شستم کارای لازم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط