دکتر گفت خیلی کم خونه باید بهش خون بدن

دکتر گفت خیلی کم خونه باید بهش خون بدن
باباش بهش خون دادو اومدیم خونه
&چیزی میخوای برات بیارم
@ نه
#بیا بریم‌بالا تو استراحت کن
@نه همین جا راحتم
من رفتم اتاق خوابیدم با جیمین
(1ماه بعد ویو رزا)
خودمم دارم حس میکنم که حاملم
همه علائم رو دارم
چاقو تو دستم بود قرار از شر خودم و این موجود خلاص شم
که یهو شوگا در رو باز کرو
&تو چیکار میخوای بکنی
چاقو رو از دستم گرفتم
از دستم گرفت و کشون کشون منو برد طبقه پایین
&این احمق میخواست خودشو بکشه
##چی رزا راست میگه
@...
&نکنه حامله نمیشی
#آماده شو میریم دکتر
منو به زور بردن دکتر
؟خب تبریک میگم ۱ ماهه حاملن
&چی واقعا
؟بله فقط خیلی بدن خانم ضعیفه اگه همینجوری بمونه شانسی برای به دنیا آوردن بچه نداره
#ما مراقبشیم
دکتر رفت بیرون منم با دستمال مایع روی شکمم رو پاک کردم
دیدگاه ها (۱)

دکتر رفت بیرون منم با دستمال مایع روی شکمم رو پاک کردم & پاش...

&اما باید یه چیزی بخوری@ کیمچی با رامیون#من درست میکنم& منم ...

عروس تموم شد اومدیم خونه (بعد رفتن نماز جماعت خوندن)جیمین کا...

ایرپاد گذاشتم تو گوشم و صداش گذاشتم رو آخر(روز عروسی)لباس عر...

دیشب خونه عموم بودم من نشسته بودم پسر عموم نشسته بود بعد ابج...

عشق مخفی پارت 4

𝗜𝗺𝗽𝗼𝘀𝘀𝗶𝗯𝗹𝗲 𝗳𝗮𝘁𝗲Season: 𝟮 Part:𝟭𝟳دکتر وارد اتاق عمل شد اتاق ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط