#ماه_بنفشم

#Maah_Banafsham

#part81

تلفنو قط کردم که دیدم چهارتا تماس از دست رفته از سایتی دارم گوشی ازش خریده بودم
تماس گرفتم که گفتن از مورد گذشته
ولی گفتم با پیک بفرستن خودم پولشو حصاب میکنم
قبول کردن
قرار شد برای ساعت ۳ گوشیو برام بفرستن که تا ساعت ۶ بیاد
ساعت ۱۴:۵۶ دقیقه بود
گوشیمو ساعت گذاشتم برای ۵ که بیدار بشم
داشتم میخوابیدم که دیدم دیانا اومد داخل
+ارسلان
_جان
+گوشیتو میدی
_نه
+چراااااا
_چونکه میخوام بخوابم ساعت گذاشتم باید بیدار بشم به کارام برسم
+من بیدارت میکنم گوشیتو بده بازی کنم(مظلوم)
_دیانا مگه بچه ای بازی کنی؟؟؟
+اوهوم(مظلوم)
_الکی چشاتو مظلوم نکن،گوشی بی گوشی
سریع پشت کرد بهم
+اصلن قهرم
_خب هر ده دقیقه بازی معادل ۲۰تا ب‍‌.و.س
+نمیخام اصلن
_نخوا
بعد چند دقیقه اومد کنارم نشست فکر کرد خوابیدم اومد تا گوشیمو بگیره که چشامو باز کردم
_داشتی چیکار میکردی جوجه؟
+من...چیزه...هیچی
_اها،گفتم گوشی بی گوشی
+خیلی بدی(مظلوم)
_اره پسر بد توعم
با این حرفم چشماش برق زد
ولی هنوز تو همون حالت قهر بود
_خو بیا ولی همینجا بازی میکنیا
+چشمممم،بده
_بیا....
دیدگاه ها (۰)

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

#ماه_بنفشم

هیچ وقت عاشق نشو وابسته نشو دل نبند چرا؟چون مثل من میشی حالا...

part¹⁰عاشق یک جاسوس شدموی آنیا*خب به هر حال هرچی که بودحوصله...

پارت : ۶

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط