پارت چهارم
پارت چهارم
+بچه ها چرا این شکلی شده؟؟
×ببینم نکنه مریض شده؟؟؟
=وایسین ببینم
دختر خم شد و سرشو روی سینه ی سمت چپ یونگی گذاشت
با چهره ی شوکه شده از جاش بلند شد
-چیشده مینهی؟
=مین یونگی مرده!
همه با این حرف شوکه شدن جز ا/ت
-عجیبه....یعنی واسه چی مرده؟؟؟ ایست قلبی؟ سکته مغزی؟
=نه ا/ت لباساش خیسن لابد خودشو انداخته تو دریا....یعنی خودکشی کرده!
همه ساکت شدن
مینهی موبایلشو درآورد و شماره ی اورژانس رو گرفت تا بیان و جسد یونگی رو ببرن
+آخه چرا باید خودکشی کنه؟؟؟...ا/ت نکنه این دیروز حرفامونو شنیده؟؟؟
-چجوری می خواد بشنوه؟ مگه علم غیب داره؟
×شاید خواسته بیاد ببینتت ولی حرفامونو شنیده بعدم خودکشی کرده!
-آخه چرا باید این احمق تو هوای بارونی بیاد منو ببینه!....اصلا بذار برم دوربینای خونمو چک کنم ببینم چی به چیه
.....
بعد از اینکه اورژانس جسد یونگی رو برد ا/ت و دوستاش رفتن خونه ی اون
البته چند نفرشون رفتن بیمارستان تا علت مرگ یونگی رو بفهمن!
ا/ت داخل لپتابش رفت و فیلم های دوربینو چک کرد
حدود ساعتای شیش یونگی اومد جلوی در خونش
تکیه اشو به دیوار زد انگار که حالش بد شده
بعدم از اونجا رفت
+ما دیروز دقیقا ساعتای شیش داشتیم اون حرفارو میزدیم...
×باورم نمیشه...ما یه آدمو کشتیم
÷اون دستبندی که ا/ت دستش کرده بود یونگی براش خریده بود
×یعنی اون همه پولشو برای یه همچین دستبند گرونی داده؟
-چی میگین واسه خودتون؟؟؟ اون خودش مرده! بعدم می خواست نخردش!
گوشی ا/ت همون لحظه زنگ خورد
-بله؟؟؟
+ا/ت....پزشک قانونی معاینش کرده و خودکشی کرده! فیلماشم هست که خودشو پرت کرده تو آب
-یعنی فقط....به خاطر اینکه ما اون حرفارو زدیم خودشو کشت؟
گوشی از دست ا/ت افتاد
سرشو بین دستاش گرفت
اگه می دونست این اتفاق برای یونگی میوفته....هیچ وقت همچین کاری باهاش نمی کرد...
END
اینم از چند پارتی یونگی که تموم شد
بعدی مال هوپی هم غمگینه پس اگه خواستین نخونین!
+بچه ها چرا این شکلی شده؟؟
×ببینم نکنه مریض شده؟؟؟
=وایسین ببینم
دختر خم شد و سرشو روی سینه ی سمت چپ یونگی گذاشت
با چهره ی شوکه شده از جاش بلند شد
-چیشده مینهی؟
=مین یونگی مرده!
همه با این حرف شوکه شدن جز ا/ت
-عجیبه....یعنی واسه چی مرده؟؟؟ ایست قلبی؟ سکته مغزی؟
=نه ا/ت لباساش خیسن لابد خودشو انداخته تو دریا....یعنی خودکشی کرده!
همه ساکت شدن
مینهی موبایلشو درآورد و شماره ی اورژانس رو گرفت تا بیان و جسد یونگی رو ببرن
+آخه چرا باید خودکشی کنه؟؟؟...ا/ت نکنه این دیروز حرفامونو شنیده؟؟؟
-چجوری می خواد بشنوه؟ مگه علم غیب داره؟
×شاید خواسته بیاد ببینتت ولی حرفامونو شنیده بعدم خودکشی کرده!
-آخه چرا باید این احمق تو هوای بارونی بیاد منو ببینه!....اصلا بذار برم دوربینای خونمو چک کنم ببینم چی به چیه
.....
بعد از اینکه اورژانس جسد یونگی رو برد ا/ت و دوستاش رفتن خونه ی اون
البته چند نفرشون رفتن بیمارستان تا علت مرگ یونگی رو بفهمن!
ا/ت داخل لپتابش رفت و فیلم های دوربینو چک کرد
حدود ساعتای شیش یونگی اومد جلوی در خونش
تکیه اشو به دیوار زد انگار که حالش بد شده
بعدم از اونجا رفت
+ما دیروز دقیقا ساعتای شیش داشتیم اون حرفارو میزدیم...
×باورم نمیشه...ما یه آدمو کشتیم
÷اون دستبندی که ا/ت دستش کرده بود یونگی براش خریده بود
×یعنی اون همه پولشو برای یه همچین دستبند گرونی داده؟
-چی میگین واسه خودتون؟؟؟ اون خودش مرده! بعدم می خواست نخردش!
گوشی ا/ت همون لحظه زنگ خورد
-بله؟؟؟
+ا/ت....پزشک قانونی معاینش کرده و خودکشی کرده! فیلماشم هست که خودشو پرت کرده تو آب
-یعنی فقط....به خاطر اینکه ما اون حرفارو زدیم خودشو کشت؟
گوشی از دست ا/ت افتاد
سرشو بین دستاش گرفت
اگه می دونست این اتفاق برای یونگی میوفته....هیچ وقت همچین کاری باهاش نمی کرد...
END
اینم از چند پارتی یونگی که تموم شد
بعدی مال هوپی هم غمگینه پس اگه خواستین نخونین!
۳۶.۳k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.