سلطنت راز آلود
//سلطنت راز آلود//
پارت 5
آدریانو : نمیخواد بخاطر اینکه بقیه ازت بترسن همچين چهره خشمگینی
به خودت بگیره چون خوشگلتر میشی نه ترسناک
الویز : عه آدریانو اینطوری نگو مگه نمیدونی همه نگهبان قصر چقدر از من میترسن
آدریانو : من فکر کردم چون من رئیس شون هستم ازت دوری میکنن
الویز با اخمی ساختگی که بین ابروهایش نشسته بود از روی تاب بلد شد
الویز : اصلا هم اینطور نیست من رفتم روزه سختی داشتم میخواهم بخوابم
.
.
با اقتداری وصف ناپذیر جلوی صندلی بزرگ پادشاه ایستاده بود
و نگاهی کلی به مقامات کوچکی و بزرگ توی سالن بزرگ نشسته بودن نگاهی انداخت و با قدم های محکم و بلند اش به سمته صندلی پادشاهی که متعلق به پدرش به رفت و با چهره خنثی و جدی که بهخودش گرفته بود روی صندلی قرمز رنگ مخملی نسشت
و منتظر نظرات مقامات برای انتخاب ملکه آینده کشور شد
ملکه ریتزو میلانا که مادر پادشاه و همچنین ملکه مادر کنونی کشور بود
درحالی که پشت پرده نازکی روی صندلی مخملی نسشت بود نظرات خود را در مورد ملکه آینده کشور بیان کرد
م/میلانا : من دختر ژنرال ریتزو رو برای ازدواج با شاهزاده و منتخب ملکه آینده کشور پیشنهاد میکنم همه میدانید که ایشون خدمت های زیادی برای کشور و پادشاه انجام داده اند
با بیان کردن نظر ملکه میلانا پچ پچ های بین مقامات رخ داد
که با اعتراض ملکه برونو بیانکا که مادر شاهزاده و ملکه کنونی کشور بود
همه سکوت اختیار کردن
م/بیانکا : ولی من به شدت با نظر ملکه مادر مخالف هستم انتخاب من دختر ژنرال ریچی اند همه از خدمات بی شمار ايشون اطلاع دارید
ژنرال ریتزو که از مخالفت ملکه بیانکا ناراضی بود با اعتراض خطاب به ملکه لب زد
ژ/ریتزو : گستاخی من رو ببخشید ولی چرا با ازدواج دختر من با شاهزاده مخالف هستین
م/بیانکا : همه از فساد های که شما عامل بودین خبر دارن
شاهزاده که تمام مدت نزاره گر اون ها بود
پاش روی اون یکی پاش قرار داد و ساعد های دستاش رو روی دسته های صندلی گذاشت نگاهش رو روی افراد اون مکان ریز کرد
و با لحن محکم و جدی با صدای نسبتأ بلند گفت
جیمین : حال که نمیتوانند به تصميم قاطعی برای انتخاب ملکه آینده بگیرید توی مهمانی چند شبه آینده ملکه و ملکه مادر میتواند منتخب های خود را معرفی کند تا تصميم نهایی رو در موردشون بگیرم
همه افراد حاضر در آن مکان از اقتدار و قدرت شاهزاده شان با خبر بودن و تک تک کلمات محکم و خنثی اش ترس را به جانشان میاندازد
ملکه میلانا که از تصميم شاهزاده ناراضی بود اعتراض خود را بیان کرد
م/میلانا : عالیجناب گستاخی منو رو ببخشید ولی رسم سلطنتی این هست که ملکه و ملکه مادر انتخاب ملکه آینده رو بر اوه ته بگیرن،
پارت 5
آدریانو : نمیخواد بخاطر اینکه بقیه ازت بترسن همچين چهره خشمگینی
به خودت بگیره چون خوشگلتر میشی نه ترسناک
الویز : عه آدریانو اینطوری نگو مگه نمیدونی همه نگهبان قصر چقدر از من میترسن
آدریانو : من فکر کردم چون من رئیس شون هستم ازت دوری میکنن
الویز با اخمی ساختگی که بین ابروهایش نشسته بود از روی تاب بلد شد
الویز : اصلا هم اینطور نیست من رفتم روزه سختی داشتم میخواهم بخوابم
.
.
با اقتداری وصف ناپذیر جلوی صندلی بزرگ پادشاه ایستاده بود
و نگاهی کلی به مقامات کوچکی و بزرگ توی سالن بزرگ نشسته بودن نگاهی انداخت و با قدم های محکم و بلند اش به سمته صندلی پادشاهی که متعلق به پدرش به رفت و با چهره خنثی و جدی که بهخودش گرفته بود روی صندلی قرمز رنگ مخملی نسشت
و منتظر نظرات مقامات برای انتخاب ملکه آینده کشور شد
ملکه ریتزو میلانا که مادر پادشاه و همچنین ملکه مادر کنونی کشور بود
درحالی که پشت پرده نازکی روی صندلی مخملی نسشت بود نظرات خود را در مورد ملکه آینده کشور بیان کرد
م/میلانا : من دختر ژنرال ریتزو رو برای ازدواج با شاهزاده و منتخب ملکه آینده کشور پیشنهاد میکنم همه میدانید که ایشون خدمت های زیادی برای کشور و پادشاه انجام داده اند
با بیان کردن نظر ملکه میلانا پچ پچ های بین مقامات رخ داد
که با اعتراض ملکه برونو بیانکا که مادر شاهزاده و ملکه کنونی کشور بود
همه سکوت اختیار کردن
م/بیانکا : ولی من به شدت با نظر ملکه مادر مخالف هستم انتخاب من دختر ژنرال ریچی اند همه از خدمات بی شمار ايشون اطلاع دارید
ژنرال ریتزو که از مخالفت ملکه بیانکا ناراضی بود با اعتراض خطاب به ملکه لب زد
ژ/ریتزو : گستاخی من رو ببخشید ولی چرا با ازدواج دختر من با شاهزاده مخالف هستین
م/بیانکا : همه از فساد های که شما عامل بودین خبر دارن
شاهزاده که تمام مدت نزاره گر اون ها بود
پاش روی اون یکی پاش قرار داد و ساعد های دستاش رو روی دسته های صندلی گذاشت نگاهش رو روی افراد اون مکان ریز کرد
و با لحن محکم و جدی با صدای نسبتأ بلند گفت
جیمین : حال که نمیتوانند به تصميم قاطعی برای انتخاب ملکه آینده بگیرید توی مهمانی چند شبه آینده ملکه و ملکه مادر میتواند منتخب های خود را معرفی کند تا تصميم نهایی رو در موردشون بگیرم
همه افراد حاضر در آن مکان از اقتدار و قدرت شاهزاده شان با خبر بودن و تک تک کلمات محکم و خنثی اش ترس را به جانشان میاندازد
ملکه میلانا که از تصميم شاهزاده ناراضی بود اعتراض خود را بیان کرد
م/میلانا : عالیجناب گستاخی منو رو ببخشید ولی رسم سلطنتی این هست که ملکه و ملکه مادر انتخاب ملکه آینده رو بر اوه ته بگیرن،
- ۹.۸k
- ۲۶ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط