خانزاده پارت جلددوم

🍁🍁🍁🍁
#خان_زاده #پارت121 #جلد_دوم



زن من ...
یعنی اون زنه منه و تو زنه من نیستی اینا خیلی با هم فرق دارن من هر وقت دلم بخواد با زنم میخوابم هر وقت دلم بخواد باهاش بیرون میرم و هر کاره دیگه هیچ حقی نداری حسادت کنی .
بی خیال گفت
_ بیا کنارم دراز بکش دلم برای این که بغلت کنم تنگ شده .
انگار اصلا به حرف‌های من گوش نمی‌داد احساس می‌کردم این دختر اون دختر سابق نیست احساس میکردم واقعا مریضی چیزی داره که اینقدر نفهم شده...
_می دونم الان داری به چی فکر می کنی کاملا باهات موافقم من اون دختره خجالتی و کم حرف و ساده ی گذشته نیستم بزرگ شدم یاد گرفتم همه چیزویاد گرفتم.
یاد گرفتم از چیزی که دوسش دارم نگذرم یاد گرفتم از آدمایی که چیزی از من می دزدن نگذرم مثل تو که می خوامت مثل زنت که تورو از من دزدیده .
من وقتی از ایران رفتم یه بچه بودم هیچی نمی فهمیدم قدم که از خاک ایران بیرون گذاشتم فهمیدم بدون تو نمیتونم
می بینی حتی از پسرم دور شدم تا کنار تو باشم فقط و فقط به خاطر اینکه تو رو بدست بیارم و میارم.
من میگم بیا یه کاری بکنیم که نه تو ضرر کنی نه زنت نه من.
تو یه مردی میتونیم هم من تورو داشته باشم هم زنت به خاطر تو رابطمون رو پنهان می کنیم کاری می کنم نفهمه زنت...
حداقل این چند ماهی که توی خونتونم با من باش بزار به زندگی برگردم بعد که بچه به دنیا اومد میذارم و میرم بهت قول میدم.

نمیدونستم باید بهش چی بگم نمی دونستم باید قبول کنم حرفاشو یا نه اصلاً حالم دست خودم نبود دلم می خواست سر به تنش نباشه اما از طرفی دلم براش میسوخت این دختر این زن عشق اول زندگی من بود من عاشق شدن و با این آدم یاد گرفتم و الان دیدنش توی این حال و روز برام خیلی سخت بود دلم خیلی می خواست یه جوری کمکش کنم تا بتونم از این برزخی که توش گیر افتاده نجاتش بدم اما نمیدونستم باید چه کاری انجام بدم کنارش روی تخت نشستم و دستشو توی دستم گرفتم و آروم نوازش کردم و گفتم

کیمیا من درسته از تو دلخورم درسته گذشته تلخی برام ساختی درسته بعد از رفتنت آدم دیگه شدم دیگه اون اهورا نبودم اما برای من هنوزم همون دختر پاک و ساده هستی که عاشقش شده بودم خواهش می کنم نگاه منو به خودت تغییر نده بزار همین بمونه که هست چرا سعی می کنی کاری کنی از تو بیشتر از این متنفر بشم؟



🌹🍁
@khanzadehhe
😻☝️ #ایده #هنر #عکس_نوشته #FANDOGHI #عکس_نوشته_عاشقانه #فردوس_برین #خلاقیت #فانتزی #wallpaper #جذاب #خاص
دیدگاه ها (۲)

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت122 #جلد_دومانگار از این که کنارش نشسته...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت123 #جلد_دومبا شوقی که توی چشماش بود به...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت120 #جلد_دومپشت سرش راه افتادم و گفتم م...

🍁🍁🍁🍁 #خان_زاده #پارت119 #جلد_دومبوسیدمش و گفتم از این کارا ...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

ای کسی که این پیام رو می خونی؛ نمی دونم کجایی؛ نمی دونم چکار...

دوستان بخونید لطفا

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط