تهنی
تهنی
شروع پارت ۱
تهیونگ با ماشین لامبورگینیش ب سمت عمارت پدرش میرفت که تو راه رفتن به عمارت جنی رو دید تهیونگ خودش رو گم کرده بود همش حواسش به دختری که تو خیابونه بود که به خودش اومد و به راهش ادامه داد جنی همون دختره تو خیابون به ماشین شخص ناشناس بر خورد کرد تهیونگ وقتی ک دید اون ناشناس کسی نیست جز چان رو به چان گفت اگه این دختر چیزیش بشه زندت نمیزارم تهیونگ جنی رو برداشت و به سمت بیمارستان حرکت کرد، تهیونگ خیلی گریه میکرد و همینطور ناراحت بود اون دختره که حتی اسمش رو نمی دونست چیزیش بشه این حس رو تا حالا تهیونگ نداشت ولی نمیدونست چش شده ولی میخواست هر طور شده خودش رو کنترل کنه
بالاخره جنی به هوش اومد و رو به تهیونگ گفت تو منو نجات دادی ازتون واقعا ممنونم تهیونگ در جوابش گفت خواهش میکنم راستی اسمتون چیه؟ و دختره جواب داد و گفت جنی تهیونگ گفت خوشبختم منم تهیونگم، جنی لبخندی زد همینطور که داشتن باهم صحبت میکردن تهیونگ یهو به جنی زل زد که چشمش به سمت لبای جنی رفت کنترلش دست خودش نبود تا میخواست لب جنی رو ببوسه پرستار وارد اتاق میشه...
پایان پارت ۱
#لیسا#جونگ_کوک#لیزکوک#بلک_پینک#بی_تی_اس#فیک#عاشقانه#رمان#رمانتیک#فانتزی#رزی#جیمین#تهیونگ#جنی#جین#جیسو#نامجون#جی_هوپ#شوگا#کیپاپ#شیب#موسیقی#هنرمندان_خارجی#ویسو#کاپل#کره#سلبریتی#خواننده#اسمات
شروع پارت ۱
تهیونگ با ماشین لامبورگینیش ب سمت عمارت پدرش میرفت که تو راه رفتن به عمارت جنی رو دید تهیونگ خودش رو گم کرده بود همش حواسش به دختری که تو خیابونه بود که به خودش اومد و به راهش ادامه داد جنی همون دختره تو خیابون به ماشین شخص ناشناس بر خورد کرد تهیونگ وقتی ک دید اون ناشناس کسی نیست جز چان رو به چان گفت اگه این دختر چیزیش بشه زندت نمیزارم تهیونگ جنی رو برداشت و به سمت بیمارستان حرکت کرد، تهیونگ خیلی گریه میکرد و همینطور ناراحت بود اون دختره که حتی اسمش رو نمی دونست چیزیش بشه این حس رو تا حالا تهیونگ نداشت ولی نمیدونست چش شده ولی میخواست هر طور شده خودش رو کنترل کنه
بالاخره جنی به هوش اومد و رو به تهیونگ گفت تو منو نجات دادی ازتون واقعا ممنونم تهیونگ در جوابش گفت خواهش میکنم راستی اسمتون چیه؟ و دختره جواب داد و گفت جنی تهیونگ گفت خوشبختم منم تهیونگم، جنی لبخندی زد همینطور که داشتن باهم صحبت میکردن تهیونگ یهو به جنی زل زد که چشمش به سمت لبای جنی رفت کنترلش دست خودش نبود تا میخواست لب جنی رو ببوسه پرستار وارد اتاق میشه...
پایان پارت ۱
#لیسا#جونگ_کوک#لیزکوک#بلک_پینک#بی_تی_اس#فیک#عاشقانه#رمان#رمانتیک#فانتزی#رزی#جیمین#تهیونگ#جنی#جین#جیسو#نامجون#جی_هوپ#شوگا#کیپاپ#شیب#موسیقی#هنرمندان_خارجی#ویسو#کاپل#کره#سلبریتی#خواننده#اسمات
۱۲.۲k
۱۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.