چند پارتی از جین

«چند پارتی از جین»
«ازدواج اجباری.....»
«درخواستی»
پارت: 7

فیلمو پلی کردم و با جین نشستیم رو مبل... داشتیم فیلم میدیدیم که یهو.... فیلم صحنه دار شد.... اون مرده داشت زنه رو میبوسید.... و داشتن لباسای همو در میاوردن...
به جین نگاه کردم دیدم که از قبل بهم زل زده بود.... و عرق کرده بود... فک کنم تحریک شده بود....
یا خدا بهم رحم کن...
میا: م.. من نمیدونستم که... ه. هم.. همچین فیلمیه... وگرنه نمی.نمیزاشتم ن. نگ.. نگاه کنیم...

میا ویو: پاشدم... کنترل رو برداشتم و تلوزیون رو خاموش کردم...

میا: جین حالت خوبه...

جین: نه خوب نیستم

میا ویو: رفتم رو مبل نزدیک جین نشستم و دستشو در دستم گرفتم و گفتم..

میا: جین باید چیکار کنم که حالت خوب بشه

جین: خب من به تو نیاز دارم...

میا: منظورت چیه؟

میا ویو: دیدم که جین روم خیمه زد و نزدیکم شد میخاست ببوستم که جلوشو گرفتم و گفتم...

میا: لطفا این کار رو نکن

جین: من نیازت دارم بیب... لطفا

میا ویو: اصلا کارام دست خودم نبود خیلی دلم میخاست ببوسمش.... برای همین دستامو دور گردنش حلقه کردم و لبامو به لباش نزدیک کردمو اروم میبوسیدم...

جین ویو: تحریک شده بودم... و به میا نیاز داشتم وگرنه هیچجوره خوب نمیشدم.. برای همین روش خیمه زدم و میخاستم ببوسمش اما مقاومت کرد... ولی خودش شروع کرد به بوسیدنم تو شُک بودم...

میا ویو: بعد از چند دقیقه نفس کم اوردم و از جین جدا شدم.... واییی میا تو الان چه غلطی کردی.... خیلی خجالت کشیده بودم.... گونه هام سرخ شده بود... که جین متوجه شد...

جین ویو: متوجه شدم که میا خجالت کشیده و سرش رو پایین انداخته بود ... برای همین با شصتم.. چونشو گرفتم و سرشو اوردم بالا.و بهش گفتم

جین: خجالت نداره بیب... عادت میکنی

میا: منظور.......

جین ویو: بدجوری تشنه ی لباش بودم برای همین نزدیک لبش شدم و. دوباره بوسیدمش

میا ویو: جین نزاشت حرفمو کامل کنم و دوباره بوسیدتم... منم همراهیش کردم... که یهو....

حمایت کنید. 
میدونم کِرم دارم و جاهای حساس فیک رو تموم میکنم😂
این پارت رو کم نوشتم و برای همین شرط هم کم میزارم... هر وقت شرطا رسید پارت بعد رو میزارم🤍

شرط:
15 لایک
20 کامنت
دیدگاه ها (۴۱)

«چند پارتی از جین» «ازدواج اجباری....» «درخواستی» پارت: 8میا...

#فیک_عاشقت_شدم #پارت_20پرش زمانی به صبحکوک: آنا پاشو الان می...

#فیک_عاشقت_شدم #پارت_19پرش زمانی به مزون لباس عروسآنا: وایی ...

بچه ها به نظرتون فیک ها رو ادامه بدم؟

قهوه تلخپارت ۵۸ ویو چویا با بوی خوبی چشمام رو باز کردم. دازا...

پسر کوچولوی من پارت ۲ ته : وقط توضیح ندارم...بهت نیاز دارم ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط