فیک عاشقت شدم
#فیک_عاشقت_شدم
#پارت_20
پرش زمانی به صبح
کوک: آنا پاشو الان میکاپرا میان
کوک: آنا عزیز دلم پاشو
آنا: عرررر ولم کنم دیگه خوابم میاد(کیوت و خوابالود)
کوک: عزیزم امروز عروسیمونه ها
انا ویو: وقتی کوک این حرف و زد یهو از جام پاشدم و گفتم
انا: وایی دیر شد سریع بلند شدمو رفتم سمت حموم و یه دوش ۲۰ دقیقه ای گرفتم
ویو کوک: با کارای انا خندم گرفته بود ولی جلو خندمو گرفته بودم که جررر نخورم از خنده خودمم پاشدم و حاضر شدم و بلند داد زدم و گفتم
کوک: آنا من دارم میرم پیش بچه ها
انا: بلند گفتم باشه
انا: اومدم بیرون و کارای لازم رو انجام دادمو صدای در اومد رفتم پایین در رو باز کردم
(علامت میکاپر _)
_سلام خانم من میکاپرتون هستم منو اقای جونگ کوک فرستادن تا شمارو اماده کنم
آنا: بله میدونم بفرمایین داخل
میکاپرا اومدن داخل و من روی صندلی نشستم و منو میکاپ کردن
انا: وایی باورم نمیشه این منم چقدر تغیرر کردم
_بله خانم خیلی جذاب شدین
انا: مرسی ممنونم
یهو صدای در اومد که کوک وارد اتاق شد و میکاپرا رفتن بیرون
کوک: باورم نمیشه آنا این تویی چقدر جذاب شدی
آنا: مرسی تو خیلی جذاب شدی
کوک: مرسی میگم که الان عروسی شروع میشه بیا بریم پایین
آنا: اوم بریم
آنا ویو: دستمو دور دست کوک حلقه کردم و رفتیم پایین وقتی وارد سالن شدیم همه جیغ میزدن و یهو. مامان بابامو دیدم بدو بدو ذفتم سمتشون و بغلشون کردم
بابا آنا: اخ اخ دختر قشنگم بالاخره بزرگ شدی و داری عروس میشه
آنا: مامان بابا گریه نکنید دیگه من برم
مامان آنا : باشه دخترم
آنا ویو: رفتم سمت کوک و دستشو گرفتم و باهم راه افتادیم رفتیم سمت عاقد
عاقد: اقای جئون جونگکوک خانم آنا شی رو به همسری خود میپذیرید
کوک: بله
همه: دست و هورااا
عاقد: خانم آنا شی اقای جئون جونگکوک رو به همسری خود میپذیرید؟
آنا: بلههه
همه: هووووو
عاقد: حالا حلقه ها رو دست تون کنید
کوک: حلقه ها رو در اوردم و در دست آنا کردم
آنا: حلقه رو در دست کوک کردم
عاقد: خب شما رو زن و شوهر اعلام میکنم حالا میتونید همو ببوسید
آنا ویو: کوک کمرمو گرفت و منم دستمو دور گردنش حلقه کردم و بوسه ی طولانی ای رو شروع کردیم که همه برامون دست زدن.....
پرش زمانی به ساعت ۲ شب...
حمایت کنید
شرط:
15 لایک
15 کامنت
#پارت_20
پرش زمانی به صبح
کوک: آنا پاشو الان میکاپرا میان
کوک: آنا عزیز دلم پاشو
آنا: عرررر ولم کنم دیگه خوابم میاد(کیوت و خوابالود)
کوک: عزیزم امروز عروسیمونه ها
انا ویو: وقتی کوک این حرف و زد یهو از جام پاشدم و گفتم
انا: وایی دیر شد سریع بلند شدمو رفتم سمت حموم و یه دوش ۲۰ دقیقه ای گرفتم
ویو کوک: با کارای انا خندم گرفته بود ولی جلو خندمو گرفته بودم که جررر نخورم از خنده خودمم پاشدم و حاضر شدم و بلند داد زدم و گفتم
کوک: آنا من دارم میرم پیش بچه ها
انا: بلند گفتم باشه
انا: اومدم بیرون و کارای لازم رو انجام دادمو صدای در اومد رفتم پایین در رو باز کردم
(علامت میکاپر _)
_سلام خانم من میکاپرتون هستم منو اقای جونگ کوک فرستادن تا شمارو اماده کنم
آنا: بله میدونم بفرمایین داخل
میکاپرا اومدن داخل و من روی صندلی نشستم و منو میکاپ کردن
انا: وایی باورم نمیشه این منم چقدر تغیرر کردم
_بله خانم خیلی جذاب شدین
انا: مرسی ممنونم
یهو صدای در اومد که کوک وارد اتاق شد و میکاپرا رفتن بیرون
کوک: باورم نمیشه آنا این تویی چقدر جذاب شدی
آنا: مرسی تو خیلی جذاب شدی
کوک: مرسی میگم که الان عروسی شروع میشه بیا بریم پایین
آنا: اوم بریم
آنا ویو: دستمو دور دست کوک حلقه کردم و رفتیم پایین وقتی وارد سالن شدیم همه جیغ میزدن و یهو. مامان بابامو دیدم بدو بدو ذفتم سمتشون و بغلشون کردم
بابا آنا: اخ اخ دختر قشنگم بالاخره بزرگ شدی و داری عروس میشه
آنا: مامان بابا گریه نکنید دیگه من برم
مامان آنا : باشه دخترم
آنا ویو: رفتم سمت کوک و دستشو گرفتم و باهم راه افتادیم رفتیم سمت عاقد
عاقد: اقای جئون جونگکوک خانم آنا شی رو به همسری خود میپذیرید
کوک: بله
همه: دست و هورااا
عاقد: خانم آنا شی اقای جئون جونگکوک رو به همسری خود میپذیرید؟
آنا: بلههه
همه: هووووو
عاقد: حالا حلقه ها رو دست تون کنید
کوک: حلقه ها رو در اوردم و در دست آنا کردم
آنا: حلقه رو در دست کوک کردم
عاقد: خب شما رو زن و شوهر اعلام میکنم حالا میتونید همو ببوسید
آنا ویو: کوک کمرمو گرفت و منم دستمو دور گردنش حلقه کردم و بوسه ی طولانی ای رو شروع کردیم که همه برامون دست زدن.....
پرش زمانی به ساعت ۲ شب...
حمایت کنید
شرط:
15 لایک
15 کامنت
۱۵.۱k
۱۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.