لجبازی های عاشقانه( پارت۸)
لجبازی های عاشقانه( پارت۸)
داخل شرکت
ا.ت ویو
با عجله رفتیم داخل وقتی توی آسانسور بودیم تهیونگ گفت تا میتونم جوری رفتار کنم که انگار عاشق همیم با بلز شدم در آسانسور دست در دست هم وارد شدیم و رفتیم سمت اتاق جلسات همه نگاه ها امد روی ما همه تبریک گفتن و بعد نشستیم
& خب امروز جلسه گذاشتم تا بهتون بگم از این به بعد ا.ت رو خانم کیم صدا میزنید و اینکه ایشون قراره رئیس دومه شرکت باشن و باهم به امور شرکت رسیدگی میکنیم
همه بعد از حرف تهیونگ چشمی گفتن و جلسه تموم شد همه رفتن اتاق خودشون تهیونگ هم منو راهنمایی کرد سمت یک اتاق که کنار اتاق خودش بود قبل از اینکه در اون اتاق رو باز کنم گفت
& راستی ا.ت من قراره دنبال منشی جدید بگردم پس چند تا کارو به تو میسپرم
* اوکی
در اتاق رو باز کردم و وارد شدم خیلی خوشحال بودم اما نباید بروز میدادم تهیونگ بعد از اینکه من درو باز کردم رفت داخل اتاق خودش
* وایییی خداااا بالاخره به این مقام رسیدم بالاخره تونستم روی صندلی مدیریت بشینم هوووو فایتینگ جعون ا.ت فایتینگ
موقع نهار
دیگه موقع نهار بود همه کارکنان رفتن طبقه بالا برای خوردن نهار طبقه بالا هم ماله شرکت بود در واقع طبقات این برج ماله شرکت هست اینجا۲۰ طبقه داره که طبقه دهم یعنی طبقه ای که من و تهیونگ داخلش هستیم طبقه اصلیه درواقع بهش میگن طبقه مدیریت چون مدیر شرکت که تهیونگ هست داخل این طبقه هست
بعد از چک کردن خودم داخل آیینه کوچیکی که داخل کیفم بود در اتاقو باز کردم و رفتم بیرون که تهیونگو دم در دیدم
& زود باش بریم
دوباره دستمو گرفتم باهم سوار آسانسور شدیم و رفتیم طبقه بالا با ورودمون دوباره همه نگاهمون میکردن رفتیم و سر یک میز نشستیم تا گارسون غدا مونو بیاره
(توی شرکت تهیونگ یک سالن غذا خوری هست که غذا هاش برای کارمندای شرکت مجانیه و هر روز طبق برنامه غذایی یک غذا داره )
داخل شرکت
ا.ت ویو
با عجله رفتیم داخل وقتی توی آسانسور بودیم تهیونگ گفت تا میتونم جوری رفتار کنم که انگار عاشق همیم با بلز شدم در آسانسور دست در دست هم وارد شدیم و رفتیم سمت اتاق جلسات همه نگاه ها امد روی ما همه تبریک گفتن و بعد نشستیم
& خب امروز جلسه گذاشتم تا بهتون بگم از این به بعد ا.ت رو خانم کیم صدا میزنید و اینکه ایشون قراره رئیس دومه شرکت باشن و باهم به امور شرکت رسیدگی میکنیم
همه بعد از حرف تهیونگ چشمی گفتن و جلسه تموم شد همه رفتن اتاق خودشون تهیونگ هم منو راهنمایی کرد سمت یک اتاق که کنار اتاق خودش بود قبل از اینکه در اون اتاق رو باز کنم گفت
& راستی ا.ت من قراره دنبال منشی جدید بگردم پس چند تا کارو به تو میسپرم
* اوکی
در اتاق رو باز کردم و وارد شدم خیلی خوشحال بودم اما نباید بروز میدادم تهیونگ بعد از اینکه من درو باز کردم رفت داخل اتاق خودش
* وایییی خداااا بالاخره به این مقام رسیدم بالاخره تونستم روی صندلی مدیریت بشینم هوووو فایتینگ جعون ا.ت فایتینگ
موقع نهار
دیگه موقع نهار بود همه کارکنان رفتن طبقه بالا برای خوردن نهار طبقه بالا هم ماله شرکت بود در واقع طبقات این برج ماله شرکت هست اینجا۲۰ طبقه داره که طبقه دهم یعنی طبقه ای که من و تهیونگ داخلش هستیم طبقه اصلیه درواقع بهش میگن طبقه مدیریت چون مدیر شرکت که تهیونگ هست داخل این طبقه هست
بعد از چک کردن خودم داخل آیینه کوچیکی که داخل کیفم بود در اتاقو باز کردم و رفتم بیرون که تهیونگو دم در دیدم
& زود باش بریم
دوباره دستمو گرفتم باهم سوار آسانسور شدیم و رفتیم طبقه بالا با ورودمون دوباره همه نگاهمون میکردن رفتیم و سر یک میز نشستیم تا گارسون غدا مونو بیاره
(توی شرکت تهیونگ یک سالن غذا خوری هست که غذا هاش برای کارمندای شرکت مجانیه و هر روز طبق برنامه غذایی یک غذا داره )
۸۱.۳k
۱۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۸۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.