دوستدختراجارهای

#دوست_دختر_اجاره_ای
#پارت_چهارم

کوک: آماده شو بریم

ا.ت : چشم

ا.ت ویو:

رفتم و یه دست لباس لباس قهوه ای قشنگ

پوشیدم و رفتم پایین کوک منتظرم داخل

ماشین بود

که در رو واسم باز کردن رفتم پیشش نشستم

چند دقیقه بعد به یه فروشگاه رسیدیم کوک

رو مبل نشست خدمتکار یه لباس آورد و

پوشیدمش

خدمتکار رو صدا زدم گفتم

ا.ت:خوبه

خدمتکار:من نه باید ارباب ببینن

ا.ت:هوفففففففففففففففف

پرده ها رو کنار زدن که کوک گفت :

کوک: زیادی بهت میاد نظر خودت چی

ا.ت:خوبه قشنگه

فردا شب

ا.ت لباس رو پوشیدم قشنگ بود و رفتم

کوک گفت: امشب باید خوب پیش بریم و

گرنه خیلی برات تموم میشه

رفتیم داخل مهمونی و به هرکی که

می‌رسیدم و نمی‌شناختم باید سلام میدادم

که یه دختر وارد شد......

ادامه دارد....

#پایان_پارت_چهارم



اصکی نشانه قدرت ماس ✌🏻😉💪🏻



نظر پارت بعد رو آپ میکنم😉🤙🏻💞
دیدگاه ها (۳)

#دوست_دختر_اجاره_ای #پارت_پنجمکه یه دختر وارد شد یه سمت منو ...

#دوست_دختر_اجاره_ای #پارت_ششمم.کوک جواب بده کوک: من نمیخوام ...

#دوست_دختر_اجاره_ای #پارت_سومپوشوندمش و رو تخت دراز گشیدم وق...

#دوست_دختر_اجاره_ای #پارت_دوم ویو ا.ت وقتی گفتم باشه گفت کوک...

پارت ۳ فیک مرز خون و عشق

پارت ۵۹ فیک ازدواج مافیایی

پارت ۳۴ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط