دوست دختر اجاره ای
#دوست_دختر_اجاره_ای
#پارت_دوم
ویو ا.ت
وقتی گفتم باشه گفت
کوک:برو تو ماشین
ا.ت: به معنی که کدوم ماشین شونمو با ترس دادم بالا
کوک: گفتم که ببرنش داخل ماشین
ویو ا.ت:
وقتی چونمو دادم بالا به چند نفر اشاره کرد
که منو به ماشین ببرن داخل ماشین مشکی
بردنم سوار شدم اون مرد دقیقا کنارم نشسته
بود از اول تا آخر باهام حرفی نزد
5 مین رسیدیم پیاده شدم اصلا خونه نبود
خودش یه کاخ بود داخل شدم.واقعا قشنگ
بود از ما جدا شد سمت اتاقی بردنم 🤯
واقعا خفن بود تمش سیاه و سفید بود واقعا
شبيه اتاقای مافیا بود🖤🤍 یه اتاق پر از
اتاق کمد بزرگ و تخت بزرگ داشت و کلی و
لوازم آرایشی ....😍👀
صدای در شنیدم که گفت:
آجوما: بانو میشه داخل بشم
ا.ت:آ آرهههه بی.بیا داخل
آجوما :خانم ارباب گفتن برید اتاقشون
ا.ت: ولی من نمیدونم اتاقشون کجاست ؟؟؟
آجوما : خندیدم و گفتم بیاد چند نفر همراهت میکنن☺️💃
ا.ت : از در خارج شدم چند مرد فوقالعاده جذاب بودن بردنم به یه اتاق و در رو بستن
ا.ت: س.سلااام
کوک: سلام بیا تو میخوام قانون رو بهت بگم
1 رو حرف من حرف نمیزنی
2 بدون اجازه من جایی نمیری
3 نا فرمانی کنی تنبیهت رو سخت میکنی
ا.ت: چ.چشم
کوک: بیا اینو امضا کن
ا.ت:برای چی
کوک : به نظرت نباید یه قرار داد داشته باشیم
ا.ت: چرا
ویو ا.ت:
برگه رو از دستش گرفتم و امضا کردم که
سریع دستمو گرفت و به سمت خودش کشید
لباش رو کجاش رو لبام و مک میزد بعد از
چند مین منو از خودش جدا کرد
و گفت:
کوک: میتونی بری
ا.ت: بهش تعظیم کردم و از اتاق خارش شدم
و رفتم اتاق خودم به آینه نگاه کردم گوشه ای
از لبم زخم شد با وسایلی که اونجا بود
پوشوندمش تو رو تخت دراز گشیدم که.....
اصکی نشانه قدرت ماس💪🏻💞✌🏻
#پارت_دوم
ویو ا.ت
وقتی گفتم باشه گفت
کوک:برو تو ماشین
ا.ت: به معنی که کدوم ماشین شونمو با ترس دادم بالا
کوک: گفتم که ببرنش داخل ماشین
ویو ا.ت:
وقتی چونمو دادم بالا به چند نفر اشاره کرد
که منو به ماشین ببرن داخل ماشین مشکی
بردنم سوار شدم اون مرد دقیقا کنارم نشسته
بود از اول تا آخر باهام حرفی نزد
5 مین رسیدیم پیاده شدم اصلا خونه نبود
خودش یه کاخ بود داخل شدم.واقعا قشنگ
بود از ما جدا شد سمت اتاقی بردنم 🤯
واقعا خفن بود تمش سیاه و سفید بود واقعا
شبيه اتاقای مافیا بود🖤🤍 یه اتاق پر از
اتاق کمد بزرگ و تخت بزرگ داشت و کلی و
لوازم آرایشی ....😍👀
صدای در شنیدم که گفت:
آجوما: بانو میشه داخل بشم
ا.ت:آ آرهههه بی.بیا داخل
آجوما :خانم ارباب گفتن برید اتاقشون
ا.ت: ولی من نمیدونم اتاقشون کجاست ؟؟؟
آجوما : خندیدم و گفتم بیاد چند نفر همراهت میکنن☺️💃
ا.ت : از در خارج شدم چند مرد فوقالعاده جذاب بودن بردنم به یه اتاق و در رو بستن
ا.ت: س.سلااام
کوک: سلام بیا تو میخوام قانون رو بهت بگم
1 رو حرف من حرف نمیزنی
2 بدون اجازه من جایی نمیری
3 نا فرمانی کنی تنبیهت رو سخت میکنی
ا.ت: چ.چشم
کوک: بیا اینو امضا کن
ا.ت:برای چی
کوک : به نظرت نباید یه قرار داد داشته باشیم
ا.ت: چرا
ویو ا.ت:
برگه رو از دستش گرفتم و امضا کردم که
سریع دستمو گرفت و به سمت خودش کشید
لباش رو کجاش رو لبام و مک میزد بعد از
چند مین منو از خودش جدا کرد
و گفت:
کوک: میتونی بری
ا.ت: بهش تعظیم کردم و از اتاق خارش شدم
و رفتم اتاق خودم به آینه نگاه کردم گوشه ای
از لبم زخم شد با وسایلی که اونجا بود
پوشوندمش تو رو تخت دراز گشیدم که.....
اصکی نشانه قدرت ماس💪🏻💞✌🏻
۷.۲k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.