ارباب مهربون من پارت ۱۳ فیک بی تی اس
ارباب مهربون من پارت ۱۳ #فیک_بی_تی_اس
آجوما رفت درو باز کرد که ا.ت دید لیاست
+: هوفف باز این دختره
کتابش رو گذاشت کنار و بلند شد که لیا اومد جلوش وایساد
=: سلام ا.ت خانم
+: هوم ... چیه باز؟
=: اون شب نتونستیم درست حسابی باهات حرف بزنیم اومدم باهات حرف بزنم
+: من حرفی با تو ندارم
=: نه بابا ... منو ببین من آدمایی مث تورو خوب میشناسم ... فکرشم نکن... تو نمیتونی با جیمین ازدواج کنی ... من با اون ازدواج میکنم
+: میبینی که دارم باهاش ازدواج میکنم ... ما نامزدیم (لبخند کنایه دار)
لیا اومد و از موهای ا.ت گرفت و داشت میکشید
+: ولم کن عوضییی
=: با جیمین نمیتونی ازدواج کنییی
ا.ت هم از مو های لیا گرفت و داشت میکشید خلاصه که گیس و گیس کشی شد 😂
که یهو در با شتاب باز شد و جیمین اومد تو توی همون لحضه لیا ا.ت رو حول داد و ا.ت افتاد و سرش خورد به میز ... همه جا پر خون شده بود
_: لیاااا چه غلطی کردی عوضیییی آشغااالللل ... ا.ت ا.تتت
=: م.من
_: تو با چه جرعتی به عمارت من حمله میکنی و قصد جون نامزد منو میکنی دختره ه***
جیمین ا.ت رو بلند کرد و برد گذاشت تو ماشین و به سمت بیمارستان روند ....
آجوما رفت درو باز کرد که ا.ت دید لیاست
+: هوفف باز این دختره
کتابش رو گذاشت کنار و بلند شد که لیا اومد جلوش وایساد
=: سلام ا.ت خانم
+: هوم ... چیه باز؟
=: اون شب نتونستیم درست حسابی باهات حرف بزنیم اومدم باهات حرف بزنم
+: من حرفی با تو ندارم
=: نه بابا ... منو ببین من آدمایی مث تورو خوب میشناسم ... فکرشم نکن... تو نمیتونی با جیمین ازدواج کنی ... من با اون ازدواج میکنم
+: میبینی که دارم باهاش ازدواج میکنم ... ما نامزدیم (لبخند کنایه دار)
لیا اومد و از موهای ا.ت گرفت و داشت میکشید
+: ولم کن عوضییی
=: با جیمین نمیتونی ازدواج کنییی
ا.ت هم از مو های لیا گرفت و داشت میکشید خلاصه که گیس و گیس کشی شد 😂
که یهو در با شتاب باز شد و جیمین اومد تو توی همون لحضه لیا ا.ت رو حول داد و ا.ت افتاد و سرش خورد به میز ... همه جا پر خون شده بود
_: لیاااا چه غلطی کردی عوضیییی آشغااالللل ... ا.ت ا.تتت
=: م.من
_: تو با چه جرعتی به عمارت من حمله میکنی و قصد جون نامزد منو میکنی دختره ه***
جیمین ا.ت رو بلند کرد و برد گذاشت تو ماشین و به سمت بیمارستان روند ....
۱۵.۲k
۱۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.