داشتم با فیلیکس تمرین میکردم هی میزدمش فیلیکس میخواست جاخ
داشتم با فیلیکس تمرین میکردم هی میزدمش فیلیکس میخواست جاخالی بده و بازم ازم امتیاز بگیره سمت مخالفش رفتم خواستم بزنمش که چشام سیاهی رفت
ویو فیلیکس
اون خیلی زود یاد میگیره و.ولی افتاد
رفتم سمتش
فیلیکس:ات ات ات بلند شووو....بابا زنگ بزن اورژانس
ات رو بردن بیمارستان
زنگ زدم به اقای تهیونگ
ته:چییییی
فیلیکس : بیمارستان هستبم
ته:اومدم
♣
داشتم با شوگا و هوپی حرف میزدم که فیلیکس راننده ات زنگ زد
جواب دادم خلاصه رفتم بیمارستان
ته:ات دخترم
فیلیکس: اقای تهیونگ
تفنگم رو در آوردم گفتم:اگه بلایی سرش بیاد میکشمت که باباش اومد جلوم و گفت اقای تهیونگ خواهش میکنم
دکتر اومد گفت خداروشکر حالش خوبه وقت انگار کسی داروی بیهوشی داخل بطریش ربخته بود هیچ جای نگرانی نیس
رفتم از پشت پنجره نگاش کردم
دکتر :میتونید برید دیدنش
ات:تهیونگ
ت: ات خوبی
ات:اره...خوبم
فیلیکس اومد توی اتاق
فیلیکس:خانم ات خوبی
ات:اره نگران نباش
ته:پسره ی احمق(از یقه لباسش میگیره)
ات:تهیونگ...ولش کن
فیلیکس:معذرت میخوام باید بیشتر حواسم بهش بود
خلاصه تهیونگ گفت هر روز ات رو میبری باشگاه و شخصی باهاش کار میکنی نه باشگاه خودتون باشگاه من یکی رو میفرستم حساب. کسی که دارو ریخته رو برسه
فیلیکس چشمی گفت و تهیونگ رفت
فیلیکس:خانم ات من معذرت میخواهم
ات:باهام رسمی حرف نزن من از رسمی بودن بدم میاد
فیلیکس:باشه
ات:میشه دکتر رو صدا کنی مرخصم کنه
فیلیکس رفت و با دکتر اومد
دکتر:امروز رو استراحت کنید
ات:ممنون
ویو فیلیکس
اون خیلی زود یاد میگیره و.ولی افتاد
رفتم سمتش
فیلیکس:ات ات ات بلند شووو....بابا زنگ بزن اورژانس
ات رو بردن بیمارستان
زنگ زدم به اقای تهیونگ
ته:چییییی
فیلیکس : بیمارستان هستبم
ته:اومدم
♣
داشتم با شوگا و هوپی حرف میزدم که فیلیکس راننده ات زنگ زد
جواب دادم خلاصه رفتم بیمارستان
ته:ات دخترم
فیلیکس: اقای تهیونگ
تفنگم رو در آوردم گفتم:اگه بلایی سرش بیاد میکشمت که باباش اومد جلوم و گفت اقای تهیونگ خواهش میکنم
دکتر اومد گفت خداروشکر حالش خوبه وقت انگار کسی داروی بیهوشی داخل بطریش ربخته بود هیچ جای نگرانی نیس
رفتم از پشت پنجره نگاش کردم
دکتر :میتونید برید دیدنش
ات:تهیونگ
ت: ات خوبی
ات:اره...خوبم
فیلیکس اومد توی اتاق
فیلیکس:خانم ات خوبی
ات:اره نگران نباش
ته:پسره ی احمق(از یقه لباسش میگیره)
ات:تهیونگ...ولش کن
فیلیکس:معذرت میخوام باید بیشتر حواسم بهش بود
خلاصه تهیونگ گفت هر روز ات رو میبری باشگاه و شخصی باهاش کار میکنی نه باشگاه خودتون باشگاه من یکی رو میفرستم حساب. کسی که دارو ریخته رو برسه
فیلیکس چشمی گفت و تهیونگ رفت
فیلیکس:خانم ات من معذرت میخواهم
ات:باهام رسمی حرف نزن من از رسمی بودن بدم میاد
فیلیکس:باشه
ات:میشه دکتر رو صدا کنی مرخصم کنه
فیلیکس رفت و با دکتر اومد
دکتر:امروز رو استراحت کنید
ات:ممنون
۷.۵k
۰۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.