Devil or Angel

Devil or Angel⁷¹

نیم ساعت بعد
جانگمی:زن داداش خوبی؟
ا/ت: اره ولی یکم خوابم گرفته میرم بخوابم
جانگمی: باشه خواستم بگم که منو سویون و لیون میخوایم بریم بیرون
ا/ت: باشه
رفتم خوابیدم

یونا
م: چیکار کردی؟
یونا: تو غذاش قرص خواب اور ریختم
م: خب تو غذاش همون میریختی
یونا: میخواستم با چشمای خودش ببینه و زجر بکشه
م: افرین و اینکه فقط منو تو او اینجاییم
یونا: خیلی خوب میشه

چند ساعت بعد
ا/ت
از خواب بیدار شدم دستام بسته بود
م: بیدار شد یونا بیا
یونا: چه خوب
ا/ت: چیشده؟
یونا: چیشده؟ هه خوشحالی که من میخوام یه ماه دیگه برم وقتی این بچه بدنیا اومد من نمیخوام برم پس این بچه رو از بین میبرم
ا/ت: یونا مامان
م: منو مامان صدا نکن
یونا: ما به خودت اسیب نمیزنیم فقط به بچت اسیب میزنیم ولی اگه گفتی که ما اینکارو کردیم به خودت هم اسیب میزنیم
ا/ت: یونا چرا؟
یونا: این همه مدت فک میکردی خیلی دوست دارم باهات صمیمیم
م: بسه دیگه سریع بیاید تمومش کنیم
یونا: باشه بیا اینو بخور
دستام بسته بود اومدن گذاشتن دهنم
یونا: الان بیهوش میشه زنگ بزن سریعتر بریم دکتر منم الان به جونگکوک زنگ میزنم
م: عالیه خیلی خوش میگذره

#فیک
#سناریو
دیدگاه ها (۱)

Devil or Angel⁷²یونابیمارستان بودیم زنگ زدم به جونگکوککوک: ا...

Devil or Angel⁷³جانگمیبورا: کسی نمیخواد بره پیش ا/تجانگمی: ب...

Devil or Angel⁷⁰شش ماه بعد ا/ت: رسیدیم؟ کوک: اره بهت خوش گذش...

Devil or Angel⁶⁹کوک: چیشده احساس میکنم خوب نیستیا/ت: یه زنگ ...

3#پارتی#استری‌کیدز#سونگمینپارت:3موضوع:«وقتی حامله ایی(یک ماه...

love Between the Tides²⁵چند دقیقه بعدم: چیکار میکنی؟ ا/ت: هی...

love Between the Tides³⁷ا/ت: برای دوست دخترت خریدی؟ تهیونگ: ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط