گناهکار part

( گناهکار ) 4۷ part

سکوتی در سالن پخش بود فقط صدای گریه ات بود تا اینکه صدای مین سو بلند شد مین سو : عمل تموم شده
لحظه ای با صدای مین سو ات جیمین رو پس زد و با عجله قدم برداشت جیمین هم به دنبالش دویید آن جوری آن را رو طی کرد که نفهمید کی به بیمارستان رسید با قدم های سریع سوار آسانسور شد
دقیقه ای نگذشت که آن مادر و پدر به جلوی اتاق عمل رسیدند مقابل دکتر با هزاران امید ایستادن با صدای لرزون و نگرانی نجوا کرد
ات : پسرم
دکتر با لبخندی حرف هایش را بیان کرد دکتر : عمل با موفقیت تموم شد پسرتون خیلی قوی بود از پس بر اومد باید تا فردا صبر کنم که بهوش بیاد
ات نفس عمیقی کشید و اشک هایش را با دستش پاک کرد با گریه ای از سر خوشحالی گفت ات : خیلی ازتون ممنونم
جیمین برای سال ها لبخندی از سر خوشحالی زد روبه ات کرد و با اطمینان کامل نجوا کرد جیمین : پسرمون قوی بود مثله تو
هیچ حرفی نزد جلوی خودش رو گرفت اگه حال حرف میزد دلش رو میشکوند پس سکوت رو انتخاب کرد به شدت ازش عصبی و ناراحت بود
قدم برداشت و از کنارش رد شد اما ثانیه ای نگذشت که سرگیجه ای بدی گرفت دنیا دوره سرش چرخید اما با سیاه رفتن چشم هایش دیگر چیزی نفهمید،
جیمین با شنیدن صدای چرخید با دیدن عشقش که روی زمین افتاده سریع به سمتش دویید روی زمین بالا سرش نشست و به آرومی در آغوش اش گرفتش با حسرت زمزمه کرد جیمین : دیگه اجازه نمیدم عذاب بکشی حالا که زنم شدی نمیزارم جایی بری ..
دیدگاه ها (۳)

( گناهکار ) 4۸ part به آرومی پلک رو هم زد و چشم هایش را باز ...

( گناهکار ) 4۹ part جیمین : حتا بخاطر پسرمون هم که شده باید ...

( گناهکار ) 4۶ part دکتر به اتاق عمل بازگشت کرد پارک چین سا...

( گناهکار ) ۴۵ part پدر روحانی : اشک ها بهانه برای سرپوش هست...

( گناهکار )۱۰۵ part پشت به جیمین دراز کشیده بود پتو را روی ...

( گناهکار ) ۱۴۴ part مین سو : جیمین می‌دونی که احتمال خطرش خ...

( گناهکار ) ۱۴۵ part ساعت ها و روزها گذشت جیمین خوشحال تر از...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط