part

part:5
____________________________
صدای دست جیغ تو سالن بلند شد و همه خوشحال بودن جز ات که لبخند های فیک میزد جونگکوک انگشتر رو دست ات کزد و دوباره بوسه ای روی پیشونی ات کاشت شب شد مراسم تموم شد ولی هنوز یه مراسم دیگه مونده ات و مامان باباش رفتن سمت عمارت و یه اتاق بهشون داد تاشب اونجا بمونن و صبح برگردن جونگکوک هم تو اتاق منتظر ات بود برای مراسمات شب عروسی 😈 ات ار همجا بی خبر بود و فک میکرد کره ای ها این رسم رو ندارن ((داداش کل جهان شب عروسی...🗿)) رفت تو اتاق و رفت روبری تخت واستاد و جونگکوک پشت سرش نشسته بود ات داشت بافت موهاشو باز می‌کرد که جونگکوک پاشد و رفت از پشت دستاشو دور کمر ات حلقه کرد و موهاشو نوازش می‌کرد در گوشش زمزمه کرد ...


جونگکوک: آماده ای عزیزم؟
ات: چی میگی دستتو بکش برای چی
جونگکوک: مگه مراسمات شب عروسی رو یادت رفته؟

ات تو فکر فرو رفت و به تخت خیره شد

ات: نه نه نه

ات دست جونگکوک رو از دور کمرش جدا کرد داست میرفت که جونگکوک دستشو گرفت و پرتش کرد رو تخت و ات چیزی نگفت و جونگکوک شروع کرد دونه به دونه لباساشو درآوردن...

ادامه تو کامنت ها هرکی جنبه داره بخونه
دیدگاه ها (۷)

Part:۶_______________________________(صبح)ات" صبح با دستی رو...

Part: ۷_______________________________پدر: هیچی همینجوری خیل...

part:4_____________________________________آرایشگر رو بردن و...

https://splus.ir/Saparak12چنل اولم تو سروش👆🏻https://splus.ir...

دوست پسر دمدمی مزاج

دوست پسر دمدمی مزاج

### فصل دوم | پارت نهم نویسنده: Ghazal هوا هنوز روشن نشده ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط