ازدواج سوری پارت 20
ازدواج سوری پارت 20
ـ مین هیوک دانشگاس؟
زن یونگی ـ اره شب میاد
ـ که این طور
نین نینگ ـ اوماا من دوشنمه
زن یونگی ـ همین الان میوه خوردی
زن جین ـ چیکارش داری، نین نینگ از این به بعد هرچی خواستی به خودم بگو
نین نینگ ـ باشه
نامی ـ عشقم؟
زن نامی ـ جونم؟
نامی ـ یه دقیقه بیا
زن نامی ـ باشه
زن نامجون رف پیش نامجون
زن کوک ـ ات از تو چه خبر؟
ـ بی خبر، راستی ناجینا جونکی نمیاد سئول؟
ناجینا ـ راستش نه، اما فک کنم بعد عروسیش بخواد بیاد
ـ نکنه از دختره خواستگاری کرد؟
ناجینا ـ اره
ـ تو چرا الان داری به من میگی؟
ناجینا ـ من کی وقت کردم که بخوام به تو بگم
ـ مین هیوک دانشگاس؟
زن یونگی ـ اره شب میاد
ـ که این طور
نین نینگ ـ اوماا من دوشنمه
زن یونگی ـ همین الان میوه خوردی
زن جین ـ چیکارش داری، نین نینگ از این به بعد هرچی خواستی به خودم بگو
نین نینگ ـ باشه
نامی ـ عشقم؟
زن نامی ـ جونم؟
نامی ـ یه دقیقه بیا
زن نامی ـ باشه
زن نامجون رف پیش نامجون
زن کوک ـ ات از تو چه خبر؟
ـ بی خبر، راستی ناجینا جونکی نمیاد سئول؟
ناجینا ـ راستش نه، اما فک کنم بعد عروسیش بخواد بیاد
ـ نکنه از دختره خواستگاری کرد؟
ناجینا ـ اره
ـ تو چرا الان داری به من میگی؟
ناجینا ـ من کی وقت کردم که بخوام به تو بگم
۸.۹k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.