tough love part53 🗝️🪦⛓️🫦
tough love part53 🗝️🪦⛓️🫦
از زبان ات
چند دقیقه بعدش حس کردم چیزی رو شونه هام کشیده شده اما وقتی نگاه کردم یه کت بود که روی شونه های لختمو پوشونده بود
می دونستم جونگ کوکه بخاطر همین خودمو زدم اون راه که باهاش رو در رو نشم
➖: اگه می خوای می تونی بری... نمی خوام با موندنت اینجا مثل کسایی که اسیرن آزار ببینی
تحمل اینکه اینطوری پریشون ببینمتو ندارم پس انتخاب کن که یا بری یا دست منو بگیری و با من بیای وگرنه یه عالمه حرف وست سرمون میشینه که حتی فکرشم نمی تونی بکنی که چیا دربارمون میگن
....
➕: اگه تو بری حالم می تونه خیلی بهتر از این باشه
وجود تو داره آزارم میده اینو میفهمی؟
➖: متأسفم اما این شمایین که جای اشتباهی اومدین من باید اینجا باشم انتخاب کن یا برو یا با من....
مامان بزرگ ➖: به به میبینم که عروس و دامادمون یخشون کم کم داره آب میشه با هم تو این موقعیت بحرانی وقت گیر آوردن که با هم خلوت کنن
آروم طوری که کسی بجز جونگ کوک نشنوه گفتم: این دیگه چی میگه؟ مامان بزرگ طاهرا قرصاشو نخورده با پشت رو خورده
مامان بزرگ: اما دیگه الان اینجا وقتی برای این کارا نیست پاشین پاشین ببینم
نا سلامتی تولد جنتلمن تر داماد دنیاست بیاین ببینم
همه ی توجه ها به ما جلب همه ی نگاها مثل یه دوربین رومون زوم
داشتم از خجالت آب میشدم اینکه به عنوان زن سابقش اینجام خنده داره
یکی از اون دور تو جم بلند با فریاد گفت: عروس و دوماد باید برقصه عروس و دوماد باید برقصه
پاشو دیگه جونگ کوک جونم ناسلامتی تولدته ها یه وقت زحمت نباشه هدیه مارم بدی
بعد همه با هم: عروس و دوماد باید برقصن عروس و دوماد باید برقصن
عمه ی جونگ کوک: یعنی بدترین عروس و دومادایی هستین که تا به حال دیدم دست از لج و لجبازی بردارین بیاین وسط با هم برقصین
میویس: منم موافقم پاشین دیگه باید نازتونو بکشیم؟
➖: انقدر اصرار نکنین عروس خانوم نمی خوان برقصن حالا فرقی هم نمیکنه کی افتخار رقصیدن رو با زن من داره
برای جونگ کوک طوری قیافه اومدم که سریع تر اون دهنشو ببنده بیشتر ازاین زجرم نده باعث تمسخر و خجالتم شه
اما اگه اونم بتونم متقاعد کنم که دست از سرم برداره این همه جمعیت رو دیگه کجای دلم بزارم؟ ماشاالله همشون مثل کوه پشتش منم این وسط کشکم شد شد نشد به زور
من که غد نر از این حرفام رومو کردم اون طرف و دستامو رو حرف گذاشتم یعنی اینکه همه خفشه شین ولم کنین من بی اعصابم برین گمشین قیافه هاتونو نبینم
بلاخره از تو مرکز توجه که همه نگاه رومون زوم بود کنار رفتیم همه رفتن سر کار خودشون
وقتی دیدن فایده ای نداره و من عمرا دیگه اون ات سابق باشم که برگردم پس دل سرد شدن و بیخیالم شدن خداروشکر منم همینو از اول می خواستم
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
از زبان ات
چند دقیقه بعدش حس کردم چیزی رو شونه هام کشیده شده اما وقتی نگاه کردم یه کت بود که روی شونه های لختمو پوشونده بود
می دونستم جونگ کوکه بخاطر همین خودمو زدم اون راه که باهاش رو در رو نشم
➖: اگه می خوای می تونی بری... نمی خوام با موندنت اینجا مثل کسایی که اسیرن آزار ببینی
تحمل اینکه اینطوری پریشون ببینمتو ندارم پس انتخاب کن که یا بری یا دست منو بگیری و با من بیای وگرنه یه عالمه حرف وست سرمون میشینه که حتی فکرشم نمی تونی بکنی که چیا دربارمون میگن
....
➕: اگه تو بری حالم می تونه خیلی بهتر از این باشه
وجود تو داره آزارم میده اینو میفهمی؟
➖: متأسفم اما این شمایین که جای اشتباهی اومدین من باید اینجا باشم انتخاب کن یا برو یا با من....
مامان بزرگ ➖: به به میبینم که عروس و دامادمون یخشون کم کم داره آب میشه با هم تو این موقعیت بحرانی وقت گیر آوردن که با هم خلوت کنن
آروم طوری که کسی بجز جونگ کوک نشنوه گفتم: این دیگه چی میگه؟ مامان بزرگ طاهرا قرصاشو نخورده با پشت رو خورده
مامان بزرگ: اما دیگه الان اینجا وقتی برای این کارا نیست پاشین پاشین ببینم
نا سلامتی تولد جنتلمن تر داماد دنیاست بیاین ببینم
همه ی توجه ها به ما جلب همه ی نگاها مثل یه دوربین رومون زوم
داشتم از خجالت آب میشدم اینکه به عنوان زن سابقش اینجام خنده داره
یکی از اون دور تو جم بلند با فریاد گفت: عروس و دوماد باید برقصه عروس و دوماد باید برقصه
پاشو دیگه جونگ کوک جونم ناسلامتی تولدته ها یه وقت زحمت نباشه هدیه مارم بدی
بعد همه با هم: عروس و دوماد باید برقصن عروس و دوماد باید برقصن
عمه ی جونگ کوک: یعنی بدترین عروس و دومادایی هستین که تا به حال دیدم دست از لج و لجبازی بردارین بیاین وسط با هم برقصین
میویس: منم موافقم پاشین دیگه باید نازتونو بکشیم؟
➖: انقدر اصرار نکنین عروس خانوم نمی خوان برقصن حالا فرقی هم نمیکنه کی افتخار رقصیدن رو با زن من داره
برای جونگ کوک طوری قیافه اومدم که سریع تر اون دهنشو ببنده بیشتر ازاین زجرم نده باعث تمسخر و خجالتم شه
اما اگه اونم بتونم متقاعد کنم که دست از سرم برداره این همه جمعیت رو دیگه کجای دلم بزارم؟ ماشاالله همشون مثل کوه پشتش منم این وسط کشکم شد شد نشد به زور
من که غد نر از این حرفام رومو کردم اون طرف و دستامو رو حرف گذاشتم یعنی اینکه همه خفشه شین ولم کنین من بی اعصابم برین گمشین قیافه هاتونو نبینم
بلاخره از تو مرکز توجه که همه نگاه رومون زوم بود کنار رفتیم همه رفتن سر کار خودشون
وقتی دیدن فایده ای نداره و من عمرا دیگه اون ات سابق باشم که برگردم پس دل سرد شدن و بیخیالم شدن خداروشکر منم همینو از اول می خواستم
شرط
۱۰۰ لایک ۱۰۰ کام
۳۷.۳k
۲۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.