P

P'3
میونگ ا.ت رو تو اتاق غیر انداخت و گفت« لعنتی چطور زنده ای..

ا.ت اومد با زبون اشاره حرف بزنه که میونگ گفت«من میدونم لال نشدی فقط نمیخوای حرف بزنی درسته؟

ا.ت گفت«از کجا میدونستی

میونگ ادامه داد«معلوم بود تا ما و دیدی حرف نزدی که مظلوم باشی

ا.ت آروم و لکنت گفت«میونگ من بعد از اون شب دیگه حتی با خودمم حرف نزدم

میونگ گفت«خب از الان بزن





روز ها میگذشت و ا.ت هر روز بیشتر تحقیر میشد پیش فامیل تو مصاحبه ها به

عنوان نامزد جیهوپ مسخره میشد...سخت بود


ا.ت به سیم آخر زده بود و یک شب یه تصمیم گرفت

نشسته بود لبه ی پنچره و از بالا همه رو نگاه میکرد خاطراتش مرور شد

و آخرین صدایی که شنید صدای جیهوپ بود که فریاد زد«ا.ت نهههه
و خاموش و خاموشی و خاموشی تا ابد


ادامه دارد....
دیدگاه ها (۰)

P'4 خونه ساکت بود هیچ کس جرعت حرف زدن نداشتچرا اونکارو کرد...

«فریاد» P'1زمین میلرزید و فقط صدای فریاد به گوش میرسید قلب ا...

P'2همه دنبالش میدودیدن و صداش میزدن اما واینساد که اسکوترش ا...

P'1 به دیوار تکیه داده بودو به بینا زل زده بود که جلوش نشسته...

"سرنوشت "p,32..ویو بعد از شام ا/ت *.بعد از شام جیمین با ماشی...

#درخواستی #تکپارتیوقتی......... برای بار n ام لب هاتو گذاشتی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط