فریاد

«فریاد»
P'1

زمین میلرزید و فقط صدای فریاد به گوش میرسید
قلب ا٫ت تند تند میزد میخواست چیزی بگه اما غرور نمیگذاشت

تهیونگ از شدت عصبانیت و خشم فقط سر ا٫ت فریاد میزد
تهیونگ برای چند لحظه ساکت شد و دستشو گذاشت روی سرش

خواست بگه«ا٫ت...
اما ا٫ت حرفشو برید و چنان بلند و با بغض داد زد«بسه
که خون از دماغش زد بیرون همین طور که خون از دماغش میچکید روی زمین به تهیونگ خیره شد.

تهیونگ گفت«برو از خونم بیرون
انگار دوش شنگینی از غم و بد بختی رو گذاشته بودن رو شونه ی ا٫ت
دیدگاه ها (۱)

«فریاد» P'2ا٫ت فقط به عشق نیاز داشت اگر تهیونگ هر لحظه ی دیگ...

«فریاد» P3۶ ماه بعد صدای ا٫ت که کل بیمارستان رو از درد بردا...

P'4 خونه ساکت بود هیچ کس جرعت حرف زدن نداشتچرا اونکارو کرد...

P'3میونگ ا.ت رو تو اتاق غیر انداخت و گفت« لعنتی چطور زنده ای...

love Between the Tides²³م:شما چند وقته همو میشناسید؟ با سرعت...

شوهر دو روزه. پارت۷۷

love Between the Tides³⁶یک ساعت قبلتهیونگتهیونگ: نمیای بیرون...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط