Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
Fₐₖₑ ₙₐₘₑ: Yₐₛ
ₚₐᵣₜ⁵⁷
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
ا/ت: من نمیفهمم چی میگی، به این مهمونی هم نمیام، پس لطفا برو.
پیچیدم که برم توی اتاقم با تمسخر گفت:
جونگ کوک: تو میفهمی من چی میگم فقط خودتو زدی به اون راه.
ایستادم ولی با عصبانیت لب هام رو روی هم فشار دادم تا چیزی نگم...صداش رو از نزدیک شنیدم.
جونگ کوک: نمیخوای بهش جواب بدی؟!.
آلارم زنگ گوشیم قطع نمیشد، مطمئنم اصرار های جونگ کوک م که میگفت جواب بده برای اینه که مچم رو بگيره و بفهمه شکِ دیشبش در مورد منو تهیونگ درسته...
تا قدمی برداشتم به طرف اتاق صدای زنگ تلفن خونه به صدا درامد و بدنم یخ کرد. شنیدم که جونگ کوک زیر لب با طعنه گفت:
جونگ کوک: طاقت نیاورد جوابشو ندادی زنگ زد خونه.
دلم نمیخواست به راحتی بهم اهانت کنه برگشتم و با تندی گفتم:
ا/ت: حق نداری با من اینجوری حرف بزنی.
جونگ کوک: میخوای بگی من اشتباه میکنم اونی که بهت زنگ میزد تهیونگ بوده؟!.
ا/ت: چرا باید به من زنگ بزنه؟!.
بهم نگاه کرد پیچید تا به سمت تلفن بره ولی محکم گفت:
جونگ کوک: باشه اگه اینی که پشت خطه تهیونگ نباشه من یه غذرخواهی به تو بدهکار میشم.
کنار تلفن ایستاد و در حالی که دستش روی تلفن بود به من نگاه کرد و حرفش رو کامل کرد:
جونگ کوک: ولی اگه خودش باشه تو باید به خودت بیای، امشب شبیه که قراره سرنوشت اونارو تعیین کنن.
حرفش خیلی سنگین بود، تلفن رو برداشت و من از ته دل دعا کردم که تهیونگ نباشه
بچه ها شرایط توی چندتا دارت قبل هست لطفاً انجام بدید حتما حتما نویسنده هم فالو کنید
@taherisanaz14
اینم پیج نویسنده
ₚₐᵣₜ⁵⁷
.⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝ .⃝
ا/ت: من نمیفهمم چی میگی، به این مهمونی هم نمیام، پس لطفا برو.
پیچیدم که برم توی اتاقم با تمسخر گفت:
جونگ کوک: تو میفهمی من چی میگم فقط خودتو زدی به اون راه.
ایستادم ولی با عصبانیت لب هام رو روی هم فشار دادم تا چیزی نگم...صداش رو از نزدیک شنیدم.
جونگ کوک: نمیخوای بهش جواب بدی؟!.
آلارم زنگ گوشیم قطع نمیشد، مطمئنم اصرار های جونگ کوک م که میگفت جواب بده برای اینه که مچم رو بگيره و بفهمه شکِ دیشبش در مورد منو تهیونگ درسته...
تا قدمی برداشتم به طرف اتاق صدای زنگ تلفن خونه به صدا درامد و بدنم یخ کرد. شنیدم که جونگ کوک زیر لب با طعنه گفت:
جونگ کوک: طاقت نیاورد جوابشو ندادی زنگ زد خونه.
دلم نمیخواست به راحتی بهم اهانت کنه برگشتم و با تندی گفتم:
ا/ت: حق نداری با من اینجوری حرف بزنی.
جونگ کوک: میخوای بگی من اشتباه میکنم اونی که بهت زنگ میزد تهیونگ بوده؟!.
ا/ت: چرا باید به من زنگ بزنه؟!.
بهم نگاه کرد پیچید تا به سمت تلفن بره ولی محکم گفت:
جونگ کوک: باشه اگه اینی که پشت خطه تهیونگ نباشه من یه غذرخواهی به تو بدهکار میشم.
کنار تلفن ایستاد و در حالی که دستش روی تلفن بود به من نگاه کرد و حرفش رو کامل کرد:
جونگ کوک: ولی اگه خودش باشه تو باید به خودت بیای، امشب شبیه که قراره سرنوشت اونارو تعیین کنن.
حرفش خیلی سنگین بود، تلفن رو برداشت و من از ته دل دعا کردم که تهیونگ نباشه
بچه ها شرایط توی چندتا دارت قبل هست لطفاً انجام بدید حتما حتما نویسنده هم فالو کنید
@taherisanaz14
اینم پیج نویسنده
۶.۳k
۰۹ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.