پارت

پارت ¹⁶(☆•♡~)
♡ぢんげれ がめ♡
_حالا به نوبت بیاید و رای دهید! از آخر شروع میکنیم. شماره ۴۵۶ ، لطفا بیا و رای بده!
مردی جمعیت رو کنار زد و رو به روی سکو وایستاد. بلافاصله و بدون فکر کردن دکمه تیک رو فشار داد. بلافاصله بعد از اینکه ان مرد دکمه رو فشار داد ، روی مانیتور ، روبه‌روی تیک عدد ۱ نشان داده شد.
همینجوری به نوبت صدا میشدن و رای میدادن...تا اینکه
_ شماره ۲۳۶ !
دختری که تازه با یوریکا دوست شد بود دم گوش یوریکا زمزمه کرد :《 به نفعت هست که دکمه ضربدر رو فشار بدی! دیر یا زود برنده میشیم! حالا حالا تا مرگ فاصله داریم...اگر برگردیم به زندگی خودمون باید جون بِکَنیم تا همچین پول هنگفتی بگیریم! ولی اینجا...》

_ شماره ۲۳۶! بیا و رای بده
_باشه اومدم!
دختر به یوریکا نگاه کرد.
_راستی! اسم من "کانیا" عه ! از آشنایی با تو خوشبختم یوریکا چان!

دختری که خود را کانیا معرفی کرده بود ، جمعیت رو کنار زد و به سکو رسید. دکمه ضربدر رو فشار داد و به جمع رای داده ها پیوست...

_شماره ۲۳۵!
یوریکا به خودش اومد و جمعیت رو کنار زد و به سکو رسید. کمی وقت تلف کرد. اگر اینجا بمونه ریسکش بالاست که بمیره ولی به قول کانیا...ممکنه همچنین پول هنگفتی ‌گیرش نیاد! و اگر برگرده به زندگی عادی باید بره دنبال خونه اجاره ای جدید...ولی حداقل احتمال مرگش کمتره!

به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
دیدگاه ها (۰)

پارت ¹⁷(☆•♡~) ♡ぢんげれ がめ♡در آخر خود درگیری هایش به...

ممچو

پارت ¹⁵(☆•♡~) ♡ぢんげれ がめ♡سرباز ماسک مربعی ادامه دا...

پارت ¹⁴(☆•♡~) ♡ぢんげれ がめ♡یوریکا به سمت صدا برگشت_ب...

ادامه پارت قبل لبخند پنهانی زد اون عاشق آسمون بود اما خیلی ز...

black flower(p,237)

#درخواستی#تکپارتیوقتش رسیده...... ا/ت نفس‌هاش تند شده بود هر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط