پارت
پارت ¹⁴(☆•♡~)
♡ぢんげれ がめ♡
یوریکا به سمت صدا برگشت
_بله...؟
دختری با موهای قهوه ایی روشن که کج بسته بود پشت یوریکا وایستاد!
_ اون تخت منه گلم! پاشو ...پاشو برو سمت تخت خودت!
_اه...ببخشید...
_خب اسمت چیه؟
_ی...یوریکا... و شما؟
_منم...
در با صدای گوش خراشی باز شد و چند سرباز بیرون اومدن...بلافاصله زمزمه جمعیت خاموش شد.
یکی از سرباز ها ماسک مربع و تعدادی با ماسک مثلثی همراهش به داخل سالن میومدن. همه با نگاهی عصبانی به سرباز ماسک مربعی چشم دوختن. سرباز ماسک مربع سکوت رو شکست :《تبریک میگویم! شما توانستید بازی اول رو با موفقیت پشت سر بگذارید !》
در همین موقع نمایشگر ، تعداد بازیکنان رو از ۴۵۶ به ۲۳۹ تغیر داد. سقف باز شد و دوباره قلک ستاره ایی بیرون اومد. چراغ هایش روشن شدند و چراغ های سالن خاموش. قلک دور تا دور سالن چرخید. داخل قلک پول بود! چیزی که توی اولین نمایش قلک، نبود!
همه با دیدن این همه پول ذوق زدن و چشم هاشون برق زد.
به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
♡ぢんげれ がめ♡
یوریکا به سمت صدا برگشت
_بله...؟
دختری با موهای قهوه ایی روشن که کج بسته بود پشت یوریکا وایستاد!
_ اون تخت منه گلم! پاشو ...پاشو برو سمت تخت خودت!
_اه...ببخشید...
_خب اسمت چیه؟
_ی...یوریکا... و شما؟
_منم...
در با صدای گوش خراشی باز شد و چند سرباز بیرون اومدن...بلافاصله زمزمه جمعیت خاموش شد.
یکی از سرباز ها ماسک مربع و تعدادی با ماسک مثلثی همراهش به داخل سالن میومدن. همه با نگاهی عصبانی به سرباز ماسک مربعی چشم دوختن. سرباز ماسک مربع سکوت رو شکست :《تبریک میگویم! شما توانستید بازی اول رو با موفقیت پشت سر بگذارید !》
در همین موقع نمایشگر ، تعداد بازیکنان رو از ۴۵۶ به ۲۳۹ تغیر داد. سقف باز شد و دوباره قلک ستاره ایی بیرون اومد. چراغ هایش روشن شدند و چراغ های سالن خاموش. قلک دور تا دور سالن چرخید. داخل قلک پول بود! چیزی که توی اولین نمایش قلک، نبود!
همه با دیدن این همه پول ذوق زدن و چشم هاشون برق زد.
به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
- ۲.۳k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط