پارت
پارت ¹⁵(☆•♡~)
♡ぢんげれ がめ♡
سرباز ماسک مربعی ادامه داد《 به تعداد بازیکنانی که حذف شده اند ، پول جمع میشه...》
یک نفر وسط حرفش پرید و گفت :《خواهش میکنم...بزارید بریم....ما خانواده داریم....ما نمیخوایم انقدر احمقانه بمیریم...》
سرباز ماسک مربعی جواب داد:《بله شما حق دارید، ما راه رو برای شما باز خواهیم گذاشت، انتخاب با شماست ، بیایید سر میز رأی گیری.》
زمین جلوی سرباز ماسک مربعی باز شد و یک سکو بالا اومد.
_از شما خواهشمندیم که در صورت علاقه به ادامه بازی ، دکمه ضربدر و در صورت علاقه به پایان بازی دکمه تیک رو فشار دهید.
سرباز ماسک مربعی مکث کرد. گلویش رو صاف کرد و گفت :《ولی قبل از اینکه دکمه مورد نظر خود را فشار دهید ، لطفا بزارید من مقدار پول جمع شده داخل قلک رو نشان بدم》یکی از سرباز های ماسک مثلثی دکمه ایی از کنترلی که در دست داشت رو فشار داد. مانیتور روی قلک روشن شد. مانیتور عدد ۹۰۰ هزار دلار رو نشون میداد.
به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
♡ぢんげれ がめ♡
سرباز ماسک مربعی ادامه داد《 به تعداد بازیکنانی که حذف شده اند ، پول جمع میشه...》
یک نفر وسط حرفش پرید و گفت :《خواهش میکنم...بزارید بریم....ما خانواده داریم....ما نمیخوایم انقدر احمقانه بمیریم...》
سرباز ماسک مربعی جواب داد:《بله شما حق دارید، ما راه رو برای شما باز خواهیم گذاشت، انتخاب با شماست ، بیایید سر میز رأی گیری.》
زمین جلوی سرباز ماسک مربعی باز شد و یک سکو بالا اومد.
_از شما خواهشمندیم که در صورت علاقه به ادامه بازی ، دکمه ضربدر و در صورت علاقه به پایان بازی دکمه تیک رو فشار دهید.
سرباز ماسک مربعی مکث کرد. گلویش رو صاف کرد و گفت :《ولی قبل از اینکه دکمه مورد نظر خود را فشار دهید ، لطفا بزارید من مقدار پول جمع شده داخل قلک رو نشان بدم》یکی از سرباز های ماسک مثلثی دکمه ایی از کنترلی که در دست داشت رو فشار داد. مانیتور روی قلک روشن شد. مانیتور عدد ۹۰۰ هزار دلار رو نشون میداد.
به قلم
میدوری چان:☆)
@tanjiro_1
بازنویسی
کچینا چان:♡)
@kechina
- ۱.۸k
- ۰۹ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط