شراب سرخ پارت ۷۳
شراب سرخ پارت ۷۳
#red_wine🍷
میکوبیدم و به مردانگی خودم لعنتی میفرستادم، به وجود خودم لعنتی فرستادم..
خدایا من نتونستم از فرشته های زمینیات درست مراقبت کنم خدایا من نتونستم محکم بغلشون بگیرم و بگم که چقدر دوستشون دارم..
خدایا از من بگذر .. خواهش میکنم اون دخترو بهم برگردون ، قسم به روح طفل معصومم قول میدم دیگه با ا.ت کاری نداشته باشم، میزارم اون دختر بره.. از منو زندگی نحسم دور بمونه ، لطفا مراقبش باش نزار دست اون حرومزاده ها به تن زن من بخوره، نزار بخاطر بی عرضه بودن مردش تن و روحش مورد اذیت و شکنجه قرار بگیرد..
نامجون شانه هایم را مالید و گفت:نفس عمیق بکش کیم به خودت اسیب نزن ما برای رسیدن به اون حرومیا بهت نیاز داریم .. اونا جرعت نمیکنن به دخترت دست بزنن این فقط یک تهدید تو خالیه به خودت بیا مرد..
رگ های دستم ، رگ های کنار شقیقهام و شاهرگم به شدت متورم شده بود و از خشمی که درونم پیچ و تاپ میخورد صورتم رو به کبودی میرفت.
جیمین با یونگی وارد شد اما وقتی حال من و فضای بهم ریخته اتاق را دید شصتاش خبردار شد که زیاد خبر خوبی بهمون نرسیده..
جیمین یونگی را به طرف یکی از کاناپه ها راهنمایی کرد ، یونگی هم اول با تعجب به من و اطراف نگاه کرد اما بعد سریع در جلد سرد خودش فرو رفت.
جیمین رو به نامجون پرسید: خبری شد؟
هیچ نمیخواستم وقت را تلف کنم ..
خطاب به جیمین گفتم: با جک تماس بگیر همه وسیلههای مورد نیاز مین یونگی برای هک رو فراهم کنند..
جیمین اطاعت کرد که یونگی گفت: با خودت چی فکر کردی کیم .. فکر کردی من اونقدر پستم که با تو با قاتل دوستم با قاتل ا.ت همکاری کنم..کور خوندی حاضرم بمیرم اما به تو هیچ کمکی نکنم..
مایک به یونگی گفته بود ا.ت مرده..
#red_wine🍷
میکوبیدم و به مردانگی خودم لعنتی میفرستادم، به وجود خودم لعنتی فرستادم..
خدایا من نتونستم از فرشته های زمینیات درست مراقبت کنم خدایا من نتونستم محکم بغلشون بگیرم و بگم که چقدر دوستشون دارم..
خدایا از من بگذر .. خواهش میکنم اون دخترو بهم برگردون ، قسم به روح طفل معصومم قول میدم دیگه با ا.ت کاری نداشته باشم، میزارم اون دختر بره.. از منو زندگی نحسم دور بمونه ، لطفا مراقبش باش نزار دست اون حرومزاده ها به تن زن من بخوره، نزار بخاطر بی عرضه بودن مردش تن و روحش مورد اذیت و شکنجه قرار بگیرد..
نامجون شانه هایم را مالید و گفت:نفس عمیق بکش کیم به خودت اسیب نزن ما برای رسیدن به اون حرومیا بهت نیاز داریم .. اونا جرعت نمیکنن به دخترت دست بزنن این فقط یک تهدید تو خالیه به خودت بیا مرد..
رگ های دستم ، رگ های کنار شقیقهام و شاهرگم به شدت متورم شده بود و از خشمی که درونم پیچ و تاپ میخورد صورتم رو به کبودی میرفت.
جیمین با یونگی وارد شد اما وقتی حال من و فضای بهم ریخته اتاق را دید شصتاش خبردار شد که زیاد خبر خوبی بهمون نرسیده..
جیمین یونگی را به طرف یکی از کاناپه ها راهنمایی کرد ، یونگی هم اول با تعجب به من و اطراف نگاه کرد اما بعد سریع در جلد سرد خودش فرو رفت.
جیمین رو به نامجون پرسید: خبری شد؟
هیچ نمیخواستم وقت را تلف کنم ..
خطاب به جیمین گفتم: با جک تماس بگیر همه وسیلههای مورد نیاز مین یونگی برای هک رو فراهم کنند..
جیمین اطاعت کرد که یونگی گفت: با خودت چی فکر کردی کیم .. فکر کردی من اونقدر پستم که با تو با قاتل دوستم با قاتل ا.ت همکاری کنم..کور خوندی حاضرم بمیرم اما به تو هیچ کمکی نکنم..
مایک به یونگی گفته بود ا.ت مرده..
۱.۹k
۱۱ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.