چشمزبان اشاره

=چشم(زبان اشاره)
∆بیا خانم کوچولو
=من کوچولو نیستم‏ (زبان اشاره)
∆باشه باشه
ویو کلارا
شروع کرد به پانسمان گردنم یادم اومد وسایل تهیونگ و آماده کنم...
=من باید برم(زبان اشاره)
∆تمومه....چیزی گفتی؟
=من باید برم ممنون(زبان اشاره)
∆خواهش میکنم
=خدافظ (زبان اشاره)
∆فعلا
رفتم اتاقش و وسایل روتینشو اماده کردم که در اومد بالاتنش لخت بود سریع چشمام و بستم
+کوچولو آماده کردی
=اینجاست‌ (زبان اشاره)
+آفرین...میتونی بری
=راستی...من میرم حیاط(زبان اشاره)
+باشه....کتابهایی که بهت دادم و خوندی؟
=دوتا مونده(زبان اشاره)
+ دو روز فرصت میدم همشو بخونی بعد بهم توضیح بده
=باشه(زبان اشاره،هول شد)
+درساتو نوشتی؟
=نه فعلا.... می‌نویسم(زبان اشاره)
+باشه برو فعلا
=بای(زبان اشاره)
رفتم تو حیاط و به گربم غذا دادم...که در عمارت باز شد و فیلیکس از کنار در بهم نگاه کرد با خنده رفتم سمتش
=اینجا چیکار میکنی(زبان اشاره)
£پرنسسم خوبی؟
=هوم(زبان اشاره)

اره...اون دوست پسرم بود تهیونگ بفهمه کلمو می‌کنه
دیدگاه ها (۶)

ویو کلارافیلیکس دستمو گرفت و کشید بیرون=بریم بار؟(زبان اشاره...

ویو کلارا جیسونگ با ناراحتی اومد∆کلارا...=بله؟(زبان اشاره)∆ا...

ویو کلارا=منم خوشم نمیاد اربابم سوسول باشه بعد بشقاب غذا رو ...

اسلاید دو و سه عکس کلارا اسلاید چهار و پنج استایل که تهیونگ ...

پارت ۸

نام فیک:عشق مخفیPart:16ویو ات*بعد از قطع کردن تلفن مادرم بهم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط