فیک بی تی اس فیک تهیونگ فیک جونگ کوک فیک جیمین فیک نامجون
#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیک_نامجون #فیک_جین #فیک_شوگا #فیک_جیهوپ #کیم_تهیونگ #کیم_نامجون #کیم_سوکجین #جئون_جونگ_کوک #مین_یونگی #پارک_جیمین #جانگ_هوسوک
#درخواستی
#p4
«آلبوم مشترک»
جونگ شینگ رو مبل میشنه
☆خب میشنوم توضیح بده تو که یه ماه بود ازت خبری نبود نه تماسی نه تکسی.. چیشد یهو اومدی کره و یادی از ما کردی؟
_این سفرم به کره فرق میکنه.. سفر کاریه.. گفتم بیام شماهارو هم ببینم
☆سفرکاری؟؟.. چه کاری؟؟..
_قراره یه البوم مشترک گروه بی تی اس داشته باشم
☆واقعا.. چه باحال من آرمیم دیدیشون از طرف من بهشون سلام برسون(جونگ شینگ با این حرفش برام وایب به ایرانیرو داره:/)
_بله بله حتما اصن میخوای هرکدومشونو یه ماچیم بکنم
☆هر.. هر.. هر مسخره
☆کی البوم منتشر میشه
_فردا با رئیس کمپانیشون حرف میزنمو اطلاع میدم که ریدم کره و بعد نوشتن متن اهنگو اینجور چیزا منتشر میشه
_راستی اری کو پس
☆جلسه کار داشت رفت به ساعت نگا کرد دوربرای
10:30 حالاهاس که بیاد
_کارا چطوره؟ خوب پیش میره
☆هیی بد نیس خوبه
_تونستی با زمانایی که کار غذایی داشتی کنار بیای
☆وایی نه.. اخه میدونی هرچقدر م قبلش غذا بخورم ولی حین ترجمه که اون غذاهارو که جلوم میببنم اونجور که دارن میخورن(غذا هارو میگوید) شیکمم به قاروقور میفته..
(آری و جونگ شینگ مترجمن دلبندان)
ات ویو
حدود 30مینی بود که داشتم با جونگ شینگ صحبت میکردم البته من بیشتر شنونده بودم
که قدای باز شدن قفل در اومد و اری رو دیدم
(علامت آری=)
=جونگی من اوممدد.... م.. اتتت.. جاخورد..... وایییی.. به سمت ات میدوعه و میپره بغل ات.. دلم برات تنگ شده بود عنتر
_یااااا پاشولهیددم... وایی پاهام
آری بلند میشع
=بیا بابا.. بداخلاق
_عمته.. گایز ات لحن ات رو جوری در نظر بگیرین که با یه صورت پوکر حرف میزنه)
=آییییششش.. دخترهه..
☆بسه بیاین بریم شام
پرش زمانی به بعد از خوردن غذا
چون خونه جونگ شینگ و آری زیاد بزرگ نبود بخاطر همین یع اتاق داشت و تو اون اتاق یخ تخت دونفره گذاشته بودن و ما مجبور شدیم یه نفره تو به تخت دونفره بخوابیم
☆آرییی
=هااا.. چیییه؟
☆امرو چطو بود
=بد نبود..
_ببندید میخوام بخوابم
☆باشع
فردا صب
ات ویو
............
#درخواستی
#p4
«آلبوم مشترک»
جونگ شینگ رو مبل میشنه
☆خب میشنوم توضیح بده تو که یه ماه بود ازت خبری نبود نه تماسی نه تکسی.. چیشد یهو اومدی کره و یادی از ما کردی؟
_این سفرم به کره فرق میکنه.. سفر کاریه.. گفتم بیام شماهارو هم ببینم
☆سفرکاری؟؟.. چه کاری؟؟..
_قراره یه البوم مشترک گروه بی تی اس داشته باشم
☆واقعا.. چه باحال من آرمیم دیدیشون از طرف من بهشون سلام برسون(جونگ شینگ با این حرفش برام وایب به ایرانیرو داره:/)
_بله بله حتما اصن میخوای هرکدومشونو یه ماچیم بکنم
☆هر.. هر.. هر مسخره
☆کی البوم منتشر میشه
_فردا با رئیس کمپانیشون حرف میزنمو اطلاع میدم که ریدم کره و بعد نوشتن متن اهنگو اینجور چیزا منتشر میشه
_راستی اری کو پس
☆جلسه کار داشت رفت به ساعت نگا کرد دوربرای
10:30 حالاهاس که بیاد
_کارا چطوره؟ خوب پیش میره
☆هیی بد نیس خوبه
_تونستی با زمانایی که کار غذایی داشتی کنار بیای
☆وایی نه.. اخه میدونی هرچقدر م قبلش غذا بخورم ولی حین ترجمه که اون غذاهارو که جلوم میببنم اونجور که دارن میخورن(غذا هارو میگوید) شیکمم به قاروقور میفته..
(آری و جونگ شینگ مترجمن دلبندان)
ات ویو
حدود 30مینی بود که داشتم با جونگ شینگ صحبت میکردم البته من بیشتر شنونده بودم
که قدای باز شدن قفل در اومد و اری رو دیدم
(علامت آری=)
=جونگی من اوممدد.... م.. اتتت.. جاخورد..... وایییی.. به سمت ات میدوعه و میپره بغل ات.. دلم برات تنگ شده بود عنتر
_یااااا پاشولهیددم... وایی پاهام
آری بلند میشع
=بیا بابا.. بداخلاق
_عمته.. گایز ات لحن ات رو جوری در نظر بگیرین که با یه صورت پوکر حرف میزنه)
=آییییششش.. دخترهه..
☆بسه بیاین بریم شام
پرش زمانی به بعد از خوردن غذا
چون خونه جونگ شینگ و آری زیاد بزرگ نبود بخاطر همین یع اتاق داشت و تو اون اتاق یخ تخت دونفره گذاشته بودن و ما مجبور شدیم یه نفره تو به تخت دونفره بخوابیم
☆آرییی
=هااا.. چیییه؟
☆امرو چطو بود
=بد نبود..
_ببندید میخوام بخوابم
☆باشع
فردا صب
ات ویو
............
۵.۲k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.