درخواستی

#درخواستی


ادامه پارت ۳

دمپاییشو در اوردو به سمت پرت کرد منم زود جاخالی دادم که یهو صدای جیغ یه گربه اومد که از باغچه جلو در خونه جونک در اومدو با سرعت نور فرار کرد به سمت جونگ شینگ برگشتم که دیدم یه پاشو بالا نگه داشته تا پاهاش خاکی نشه با دوزخند گفتم
☆تا سه ماه پیش که حیواناتو دوس داشتی چیشده که حالا ازارشون میدی آخییی دیدی طفلک گربه بیچاره حتما خیلی درد داشته ازت انتظار نداشتم
☆خوبه خوبه.. تو حالا اروممون هستی انقد زبون درازی وای به حال بقیه من میخواستم تورو بزنم نه اون گربه بیچاره رو درضمن من حیوان ازار نیستم تو مردم ازارییی... رفع دلتنگی... ادای ات رو در میاره....
اون دمپایی منو بده بعد بیا همچیو بهم توضیح بده ببینم چرا سر زده اومدی بهم نگفتی که اومدی کره
چمدونمو برداشتمو رو بهش کردم
_اوک داخل منتظرتم بیا تا برات تعریف کنم بعد بدون توجه به غرغرای جونگ شینگ که چرا کفششو بهش ندادم رفتم داخل خودمو انداختم رو مبل که جونگ شینگ اومد نشست رو مبل رو بروم
..........

لایکو کامنت فراموش نشه لیدی/مستر☝🏼
دیدگاه ها (۰)

#فیک_بی_تی_اس #فیک_تهیونگ #فیک_جونگ_کوک #فیک_جیمین #فیک_نامج...

به سمت زیر زمین زود رفتم اونجاات ویو وقتی داشتم دستو پایه ه...

چند لحظه بعد دوباره زنگو زدم☆بله؟... بله؟..امری داشیتین؟... ...

«آلبوم مشترک » p2جواب دادم •مکالمه ات و لوئیزا •(علامت...

پلیس. ابلیس. part ²⁰جونگ کوک : برید خدارو شکر کنید ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط