عشق ممنوع!(27)
بعد از اینکه کلاسمون تموم شد هممون روی مبلی که توی اتاق استراحت بود نشستیم. در همون حین منم داشتم نکاتی که توی کلاس ها گفته بودن رو توی ذهنم مرور می کردم تا اینکه یوجانگ گفت:
بچه ها،من خیلی دوست دارم بدونم ما اگه باهم بخونیم چجوری میشه آهنگمون!میاین یه آهنگ بخونیم؟!
اینو که گفت صاف نشستم و منتظر به بقیه نگاه کردم.ایسول بدون لحظه ای فکر کردن موافقت کرد و حالا من و مونکوت مونده بودیم.منم قبول کردم و مونکوت هم چون ایسول خیلی بهش اصرار کرد قبول کرد.
ایسول:خب ،،،چی بخونیم؟!
یوجانگ:به نظرم چون چهار نفریم یه آهنگ از یه گروهی که چهارنفر هست بخونیم که قاطی نکنیم!
رورا:موافقم!
ایسول:خب بیاین love sick girls رو بخونیم!
رورا:ایییییی!!!نه نه نه!اون چیه؟!love love همش میگه من دوستش ندارم!
اینو که گفتم ایسول با قیافه ی گرفته نشست.
ایسول:پس من نمی دونم!
مونکوت:wannabe چطوره؟!من دوستش دارم.
رورا:ولی من بلدش نیستم!
مونکوت:میشه بگی تو چی بلدی؟!
رورا: see you later boy اون خیلی خوبه!اونو بخونیم؟!بلدش هستین؟!
وقتی اینو گفتم یوجانگ یه لبخند ملیح زد و گفت:این نفرتی که تو داری داخل سلایقت هم تاثیر گذاشته!باشه،من بلدمش.
ایسول:منم.
مونکوت:باشه،همونو بخونیم!
شروع کردیم به خوندن.برخلاف تصورم خیلی هماهنگ بودیم.هممون بدون اینکه به هم بگیم قسمت هایی که مناسب صدامون بود رو می خوندیم.آهنگ که تمام شد بدون هیچ سوالی آهنگ بعدی رو خوندیم.چیزی نگذشت که دورمون پر شد از کارآموز های دیگه.
وقتی که آهنگ آخر هم تموم شد شروع کردن به دست زدن.ببن دستا یکی گفت:رورا؟!
بله؟!
&میشه یه آهنگ از بیلی ایلیش بخونی؟!لطفا!
یه نگاه بهشون کردم.بیلی ایلیش کجا من کجا!قبول کردم و یکی از آهنگاش رو خوندم.وقتی تموم شد دوباره شروع کردم به دست زدن که توی این مدت من نگاهم روی ایسول رفت که داشت سرش رو بالا و پایین می کرد و سلام می کرد.به پشتم نگاه کردم که آقای پارک رو دیدم.
لبخند زده بود و داشت به من نگاه می کرد.درجواب منم لبخند زدم و برگشتم.
بچه ها،من خیلی دوست دارم بدونم ما اگه باهم بخونیم چجوری میشه آهنگمون!میاین یه آهنگ بخونیم؟!
اینو که گفت صاف نشستم و منتظر به بقیه نگاه کردم.ایسول بدون لحظه ای فکر کردن موافقت کرد و حالا من و مونکوت مونده بودیم.منم قبول کردم و مونکوت هم چون ایسول خیلی بهش اصرار کرد قبول کرد.
ایسول:خب ،،،چی بخونیم؟!
یوجانگ:به نظرم چون چهار نفریم یه آهنگ از یه گروهی که چهارنفر هست بخونیم که قاطی نکنیم!
رورا:موافقم!
ایسول:خب بیاین love sick girls رو بخونیم!
رورا:ایییییی!!!نه نه نه!اون چیه؟!love love همش میگه من دوستش ندارم!
اینو که گفتم ایسول با قیافه ی گرفته نشست.
ایسول:پس من نمی دونم!
مونکوت:wannabe چطوره؟!من دوستش دارم.
رورا:ولی من بلدش نیستم!
مونکوت:میشه بگی تو چی بلدی؟!
رورا: see you later boy اون خیلی خوبه!اونو بخونیم؟!بلدش هستین؟!
وقتی اینو گفتم یوجانگ یه لبخند ملیح زد و گفت:این نفرتی که تو داری داخل سلایقت هم تاثیر گذاشته!باشه،من بلدمش.
ایسول:منم.
مونکوت:باشه،همونو بخونیم!
شروع کردیم به خوندن.برخلاف تصورم خیلی هماهنگ بودیم.هممون بدون اینکه به هم بگیم قسمت هایی که مناسب صدامون بود رو می خوندیم.آهنگ که تمام شد بدون هیچ سوالی آهنگ بعدی رو خوندیم.چیزی نگذشت که دورمون پر شد از کارآموز های دیگه.
وقتی که آهنگ آخر هم تموم شد شروع کردن به دست زدن.ببن دستا یکی گفت:رورا؟!
بله؟!
&میشه یه آهنگ از بیلی ایلیش بخونی؟!لطفا!
یه نگاه بهشون کردم.بیلی ایلیش کجا من کجا!قبول کردم و یکی از آهنگاش رو خوندم.وقتی تموم شد دوباره شروع کردم به دست زدن که توی این مدت من نگاهم روی ایسول رفت که داشت سرش رو بالا و پایین می کرد و سلام می کرد.به پشتم نگاه کردم که آقای پارک رو دیدم.
لبخند زده بود و داشت به من نگاه می کرد.درجواب منم لبخند زدم و برگشتم.
۷.۸k
۱۰ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.