BTS, Roman

#زندگی_من
#پارت_سی_و_چهارم

دیگه نزدیک بود بخاطر دیر اومدن تهیونگ سرمو ببرم. که دیدم با عصبانیت کنارم نشست.
خواستم بهش بگم که میتونم برم سرویس بهداشتی و یکم ارامش بگیرم

من- آقا...
تهیونگ- تهیونگ

مات و مبهوت بهش خیره بودم[یعنی چی؟!]

تهیونگ- بهم بگو تهیونگ

با این حرفش همگی با چشمای تعجب و گرد شده بهش خیره شدیم. پسرا و دخترا، همشون با نگرانی و عصبانی، به منم خیره شدن و این چشم ها داشتن بهم هشدار میدادن. هشدار میدادن که اگه تا چند ثانیه دیگه از اینجا بلند نشم و برم، و خودمو کوچیک نکنم، همینجا پارم میکنن.
بغضم گرفت،، سرم و پایین انداختم و دیگه حرفی نزدم. تهیونگ به چشمای بغض الودم خیره شد. به طرفم خم شد و دست شو دور شونه ها حلقه کرد تا بهتر صورتم و ببینه

(نگران)تهیونگ- چیزی شده؟!

لبم و مدام کاز میگرفتم تا جلوی بغضم و بگیرم. اینجا جایی نبود که غم نشون بدم، باید قوی باشم.

من- نه.. ببخشید

همینکه ای حرف و زدم، دستم و گرفت و از جاش بلند شد.
به سمت دیگه ای حرکت کردیم تا از اونا دور بشیم.
یک صندلی خلوت و پیدا کرد و نشست و منم دعوت به کنارش کرد.

من- اقا چرا همپین کاری میکنید!
تهیونگ- اینجا به اسم کوچیک صدام بزن.. حالت خوبه!؟
من- اقا، تا وقتی که شما مثل قبل نشید باهام، من نمیتونم خوب باشم.

از نگرانی دراومد. خودشو مرتب و کرد و صداش و صاف کرد.

(سرد)تهیونگ- چرا؟!

دیگه کم کم داشت بغضم میترکید

من- خودتون بهتر میدونید اقا. ببخشید، ولی میتونم برم سرویس؟!

همونطور سرش پایین بود و سرد جوابم داد

(سرد)تهیونگ- برو

کیفم و برداشتم و از میز فاصله گرفتم.
جای سرویس رو نمیدونستم، یکی از بادیگاردایی که اونجا بود پرسیدم

من- ببخشید، سرویس بهداشتی کجاست؟
..- اونطرف خانوم
من- متشکرم.

به سمت سروی راه افتادم. باید یکم خودمو توی آیدنه نگاه میکردم. نیاز به یکم ارامش برای ادامه امشب داشتم.
..
دیدگاه ها (۱)

BTS, Roman

BTS, Roman

BTS, Roman

BTS, Roman

black flower(p,237)

black flower(p,309)

black flower(p,319)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط