که.....
که.....
که یه فرد که داشت پرونده هارو نگاه میکرد ، تاحالا ندیده بودمش شاید کارمند جدیده و نمیدونسته .
+آقا
کاملا خونسرد و بدون هیچ حرفی برگشت سمتم .
+فقط افراد مهم میتونن وارد اینجا بشن .
@سر تا پامو نگاه کرد و رفت بیرون .
اگه تازه وارده چرا باید دنبال پرونده بگرده؟و آنقدر پر رو باشه که جواب منو نده .
درو بستم و قفل کردم و دنبال پرونده میگشتم که پام به چیزی خورد .......چشمام چهار تا شد ، همون پرونده بود ..... دقیقا همونجایی که اون فرد وایستاده بود برش داشتم .................
هیچی داخلش نبود ، به جز به برگه یعنی چیی ....
برگه رو برداشتم روش ادرس نوشته بود و آخر برگه خیلی ریز نوشته شده بود (منتظرم)
.........
به سمت دفتر آقای لی رفتم (آقای لی نیرو های مخفی رو اداره میکنه )
تق..تق
&بیا تو
+آقای لی به کمکتون نیاز دارم
.......ویو اون آدرس:
+آقای لی خطرناک نیست ؟!
&نگران نباش
....تعدادی از افراد دور خونه رو محاصره کردن
و آقای لی در زد ، کسی در رو باز نکرد
+اه ، ایسگاه مون گرفتم
&نه صبر کن
آقای لی دید در بازه و در رو باز کرد آروم وارد خونه شدیم .
&برو اتاق هارو بگرد
+چشم ...
به سمت اتاق رفتم که انگار یکی روی یه صندلی راک نشسته بود و داشت کتاب میخوند.
جلو رفتم و
+هی ... تو
که بلند شد و اسلحه مو گرفت و گذاشت رو سرم
@میبینم اومدی
+ولم کن... لعنتی
به سمت آقای لی حرکت کرد
&خانم جونز
@پوزخند زد
&هعی اونو ولش کن وگرنه بد میشه که اشاره کرد برین بیرون وگرنه شلیک میکنه
که .........
خیلی زیاد شد 🫠😂✨️
بمونید تو خماری
که یه فرد که داشت پرونده هارو نگاه میکرد ، تاحالا ندیده بودمش شاید کارمند جدیده و نمیدونسته .
+آقا
کاملا خونسرد و بدون هیچ حرفی برگشت سمتم .
+فقط افراد مهم میتونن وارد اینجا بشن .
@سر تا پامو نگاه کرد و رفت بیرون .
اگه تازه وارده چرا باید دنبال پرونده بگرده؟و آنقدر پر رو باشه که جواب منو نده .
درو بستم و قفل کردم و دنبال پرونده میگشتم که پام به چیزی خورد .......چشمام چهار تا شد ، همون پرونده بود ..... دقیقا همونجایی که اون فرد وایستاده بود برش داشتم .................
هیچی داخلش نبود ، به جز به برگه یعنی چیی ....
برگه رو برداشتم روش ادرس نوشته بود و آخر برگه خیلی ریز نوشته شده بود (منتظرم)
.........
به سمت دفتر آقای لی رفتم (آقای لی نیرو های مخفی رو اداره میکنه )
تق..تق
&بیا تو
+آقای لی به کمکتون نیاز دارم
.......ویو اون آدرس:
+آقای لی خطرناک نیست ؟!
&نگران نباش
....تعدادی از افراد دور خونه رو محاصره کردن
و آقای لی در زد ، کسی در رو باز نکرد
+اه ، ایسگاه مون گرفتم
&نه صبر کن
آقای لی دید در بازه و در رو باز کرد آروم وارد خونه شدیم .
&برو اتاق هارو بگرد
+چشم ...
به سمت اتاق رفتم که انگار یکی روی یه صندلی راک نشسته بود و داشت کتاب میخوند.
جلو رفتم و
+هی ... تو
که بلند شد و اسلحه مو گرفت و گذاشت رو سرم
@میبینم اومدی
+ولم کن... لعنتی
به سمت آقای لی حرکت کرد
&خانم جونز
@پوزخند زد
&هعی اونو ولش کن وگرنه بد میشه که اشاره کرد برین بیرون وگرنه شلیک میکنه
که .........
خیلی زیاد شد 🫠😂✨️
بمونید تو خماری
۱.۳k
۲۸ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.