رمان دورترین نزدیک کاور شخصیت ملیسا
#پارت_۳۴
با نا امیدی گفتم
- 18
دختر: چرا تو این سن میخای کار کنی؟
پووفی کردم و گفتم
- من دانشجوی معماری م ، سال اولی! مال تبریزم و خوابگاه میمونم، به پولش احتیاج دارم و کار مناسبی پیدا نکردم!
دختر لبخندی بهم زد : این بوتیک مال خالمه یجا دیگه زندگی میکنه من اینجا دست تنهام خوشحال میشم به توعم کمکی کرده باشم! میفهمم چی میگی خانوم مهندس! خندیدم
- خب ؟ استخدامم میکنید؟!
دختر : باشه بزار شرایط همو بدونیم ، اسمت چیه؟!
- هرچی باشه قبول ، ترانه
دختر : فاطیناعم ، خوشبختم
- همچنین
فاطینا : خب عزیزم ، در طول هفته چه روزایی کلاس داری؟ و بعد امتحاناتت برمیگردی شهرتون دیگ؟!
- کلاسام اکثرا صبحه تا 13 فقط دوشنبه عصر دوتا کلاس دارم 15 تا 18 ، ترم تابستون ندارم احتمالا اره.
فاطینا : باشه عزیزم ، یعنی من تابستون باز دنبال یه کمک دست باشم!
- منم باید ترم بعد بشینم بگردم کار پیدا کنم!
فاطیناچشمکی زد : اگ دخترخوبی باشی ،تابستون ابجیم دانشجوعه از مشهدبرمیگرده اونومیارم ک ترم جدیدم مجبورنباشی بری جایی!
خندیدم - دخترخوبیم!
کلی حرف زدیم و بعد شماره دادن اومدم بیرون و تاکسی گرفتم اوه ساعت 12:30بود،فاطینادخترخوشگلی بود همچنین دوسداشتنی فهمیدم مدیریت بازرگانی خونده امابیکاره و ترجیح میده بجای کارتوخیلی شرکتاتوبوتیکش کار کنه قرارشدبعداز ظهرابرم پیشش ...
ماهور
گوشیمو دراوردم و به رامین زنگ زدم
رامین : به به اقای مهندس خورشید از کدوم طرف در اومده؟ یادی از ما کردین! پارسال دوست امسال اشنا
+ گه نخور رامین! چراچرت میگی کدوم گوری؟
رامین : اروم داداش اروووم رم کردی که!
چیه چراباز وحشی شدی؟!
+ هیچی ریدن رواعصابم
رامین : شرمنده اماتو 26 ساله همون خری هستی که بودی!!!
نفس عمیقی کشیدم
+ دوست خرم کدوم گوریه؟!
رامین : تازه یه ربع میشه رسیدم رستوران فرودگاهم میخاسم بزنگم ماشینمو بیارن مگ جنابعالی میزاری !
اصاخودت کجایی؟
+ میام دنبالت،من ول معطل تو خیابونا.
رامین : باشه،از شمابعیده جناب دور دور کنید تو خیابون! نکنه کسی باهاته گاومیش جان!
+ ببندرامین!گاومیش! ع...
رامین : عااعاا عممه؟لطف داری عزیزم! ن جدی دوست دختری عنی چیزی!
+ چیکارب عمه ت دارم میگ گاومیش چیه عنترخودت گاومیشی! اره دوس دخترای تو را ب را زنگ میزنن احوالتو میپرسن!
رامین باخنده:پسره بی فرهنگ مگه تا حالابه عمه م چشم داشتی!
درضمن دوردوس دختراموخط بکش از نوع قررمز پرررررنگ!
+ خیلی...تو عمرت یه دوس دختربزور داشتی تو!
رامین : خیلی گلم میدونم ، خوبه که ، تو همون یدونه رم عرضه شو نداشتی دوران دانشجویی واصلا یادم نمیره!
+ منظور خیلی گهی بود ! ، من از زندگیم راضی م چیه همش یکی اویزون باشه بهم!؟ من اگ بخابم خوبشم هست!
#دورترین_نزدیک
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #عاشقانه #دخترونه #عشق #love
با نا امیدی گفتم
- 18
دختر: چرا تو این سن میخای کار کنی؟
پووفی کردم و گفتم
- من دانشجوی معماری م ، سال اولی! مال تبریزم و خوابگاه میمونم، به پولش احتیاج دارم و کار مناسبی پیدا نکردم!
دختر لبخندی بهم زد : این بوتیک مال خالمه یجا دیگه زندگی میکنه من اینجا دست تنهام خوشحال میشم به توعم کمکی کرده باشم! میفهمم چی میگی خانوم مهندس! خندیدم
- خب ؟ استخدامم میکنید؟!
دختر : باشه بزار شرایط همو بدونیم ، اسمت چیه؟!
- هرچی باشه قبول ، ترانه
دختر : فاطیناعم ، خوشبختم
- همچنین
فاطینا : خب عزیزم ، در طول هفته چه روزایی کلاس داری؟ و بعد امتحاناتت برمیگردی شهرتون دیگ؟!
- کلاسام اکثرا صبحه تا 13 فقط دوشنبه عصر دوتا کلاس دارم 15 تا 18 ، ترم تابستون ندارم احتمالا اره.
فاطینا : باشه عزیزم ، یعنی من تابستون باز دنبال یه کمک دست باشم!
- منم باید ترم بعد بشینم بگردم کار پیدا کنم!
فاطیناچشمکی زد : اگ دخترخوبی باشی ،تابستون ابجیم دانشجوعه از مشهدبرمیگرده اونومیارم ک ترم جدیدم مجبورنباشی بری جایی!
خندیدم - دخترخوبیم!
کلی حرف زدیم و بعد شماره دادن اومدم بیرون و تاکسی گرفتم اوه ساعت 12:30بود،فاطینادخترخوشگلی بود همچنین دوسداشتنی فهمیدم مدیریت بازرگانی خونده امابیکاره و ترجیح میده بجای کارتوخیلی شرکتاتوبوتیکش کار کنه قرارشدبعداز ظهرابرم پیشش ...
ماهور
گوشیمو دراوردم و به رامین زنگ زدم
رامین : به به اقای مهندس خورشید از کدوم طرف در اومده؟ یادی از ما کردین! پارسال دوست امسال اشنا
+ گه نخور رامین! چراچرت میگی کدوم گوری؟
رامین : اروم داداش اروووم رم کردی که!
چیه چراباز وحشی شدی؟!
+ هیچی ریدن رواعصابم
رامین : شرمنده اماتو 26 ساله همون خری هستی که بودی!!!
نفس عمیقی کشیدم
+ دوست خرم کدوم گوریه؟!
رامین : تازه یه ربع میشه رسیدم رستوران فرودگاهم میخاسم بزنگم ماشینمو بیارن مگ جنابعالی میزاری !
اصاخودت کجایی؟
+ میام دنبالت،من ول معطل تو خیابونا.
رامین : باشه،از شمابعیده جناب دور دور کنید تو خیابون! نکنه کسی باهاته گاومیش جان!
+ ببندرامین!گاومیش! ع...
رامین : عااعاا عممه؟لطف داری عزیزم! ن جدی دوست دختری عنی چیزی!
+ چیکارب عمه ت دارم میگ گاومیش چیه عنترخودت گاومیشی! اره دوس دخترای تو را ب را زنگ میزنن احوالتو میپرسن!
رامین باخنده:پسره بی فرهنگ مگه تا حالابه عمه م چشم داشتی!
درضمن دوردوس دختراموخط بکش از نوع قررمز پرررررنگ!
+ خیلی...تو عمرت یه دوس دختربزور داشتی تو!
رامین : خیلی گلم میدونم ، خوبه که ، تو همون یدونه رم عرضه شو نداشتی دوران دانشجویی واصلا یادم نمیره!
+ منظور خیلی گهی بود ! ، من از زندگیم راضی م چیه همش یکی اویزون باشه بهم!؟ من اگ بخابم خوبشم هست!
#دورترین_نزدیک
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره #پست_جدید #عاشقانه #دخترونه #عشق #love
۸.۷k
۱۳ بهمن ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.