fake kook
fake kook
part*⁶¹
صبح
از خواب بلند شدم جونگکوک دیدم یادم به حرفای دیشبش افتاد و بعد مسخره بازیاش که داشت خندم میگرفت
کوک: میخندی؟ چرا چیشده خنده دارم
ا/ت: کی بیدار شدی چطور منو دیدی
کوک: منو دست کم نگیر🙂
ا/ت:من خوابم میاد
کوک:بخواب منم میخوام برم
ا/ت: کجا
کوک: نمیدونم برم تو حیاط دور بزنم
ا/ت: حوصله داری توهم بخواب
کوک: 😑
ا/ت: گفتم نرو پیشم بخواب
کوک: باشه موندم
اومد بغلم کرد دستشو گذاشت رو موهامو اروم دست کشید رو موهام کم کم داشتم خوابم میبرد
که صدای زنگ اومد
جونگکوک رفت
دو دقیقه بعد
بلند شدم رفتم
ا/ت: کوک کیه؟
یه زنه بود پشت در گفت: اینه این دخترست که بخاطرش دخترم به بیمارستان رفته
کوک: بیمارستان
ا/ت: سلام
&: مرگ
ا/ت: ها چیزی شده خانم
کوک: بعد برات توضیح میدم تو برو تو اتاقت
ا/ت: 😐
&: نه بمون
ا/ت: بله؟؟
&:منو میشناسی
ا/ت: نه شما؟
&: من مامان دختریم که رگشو زده بخاطر این پسره
ا/ت: ها؟
کوک: مامان الیاست
#فیک
#سناریو
part*⁶¹
صبح
از خواب بلند شدم جونگکوک دیدم یادم به حرفای دیشبش افتاد و بعد مسخره بازیاش که داشت خندم میگرفت
کوک: میخندی؟ چرا چیشده خنده دارم
ا/ت: کی بیدار شدی چطور منو دیدی
کوک: منو دست کم نگیر🙂
ا/ت:من خوابم میاد
کوک:بخواب منم میخوام برم
ا/ت: کجا
کوک: نمیدونم برم تو حیاط دور بزنم
ا/ت: حوصله داری توهم بخواب
کوک: 😑
ا/ت: گفتم نرو پیشم بخواب
کوک: باشه موندم
اومد بغلم کرد دستشو گذاشت رو موهامو اروم دست کشید رو موهام کم کم داشتم خوابم میبرد
که صدای زنگ اومد
جونگکوک رفت
دو دقیقه بعد
بلند شدم رفتم
ا/ت: کوک کیه؟
یه زنه بود پشت در گفت: اینه این دخترست که بخاطرش دخترم به بیمارستان رفته
کوک: بیمارستان
ا/ت: سلام
&: مرگ
ا/ت: ها چیزی شده خانم
کوک: بعد برات توضیح میدم تو برو تو اتاقت
ا/ت: 😐
&: نه بمون
ا/ت: بله؟؟
&:منو میشناسی
ا/ت: نه شما؟
&: من مامان دختریم که رگشو زده بخاطر این پسره
ا/ت: ها؟
کوک: مامان الیاست
#فیک
#سناریو
۳۱.۰k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.