fake kook
fake kook
part*⁶²
ا/ت: الیا که چیزیش نبود
&: دخترم خیلی خجالتیه که حتی به ماهم نگفته بود
کوک: ولی او که گفت راضیه
&: تو حرف نزن پدرت هم نمیدونست از هم جدا شدین که فهمید امشب همگی دور هم جمع میشین ولی این دختره نیار
کوک: من که به مامانم گفتم
&: برو بابا
و رفت.....
ا/ت: چیشد من نفهمیدم
کوک: احساس میکنم نقشه جدیدی داره😑
ا/ت: ولی چرا😔
کوک: عزیزم تو ناراحت نباش هیچی نمیشه ولی بازم خیلی مراقب خودت باش
دلینگ دیلینگ
ا/ت: این کیه؟
کوک: تو برو تو اتاق
درو باز کرد
کوک: مامان ترسوندیم
لینا: ا/ت کجاست؟
ا/ت:لینا خانم من اینجام
لینا: بیا بریم
کوک: کجاا
لینا: بعد میفهمی امشب هم میای خونمون خانواده کانگ میخوان بیان
کوک: مامان تو که میدونی او رگشو نزده
لینا: اره میدونم بریم ا/ت
ا/ت: باش
کوک
شب
رفتم خونه
کوک: مامان من اومدم
لینا: سیسس مهمونا اومدن
کوک: ا/ت رو کجا بردی
لینا: بعد میگم
کوک: بگو دیگه
لینا: بیا برو
رفتم بالا
کوک
سلام همگی بلند شدن نگاهم به الیا افتاد دور چشماش سیاه بود و دستش بسته بود اومد سمتم دستشو گذاشت رو صورتم
رفتم عقب تر بغلم کرد
چشمم به پدرش افتاد مجبور شدم منم هم بغلش کردم که بعد دیدم
ا/ت اونجا تو اشپز خونست
الیا: دوست دارم
کنار زدمش
کوک: بریم بشینیم
#فیک
#سناریو
part*⁶²
ا/ت: الیا که چیزیش نبود
&: دخترم خیلی خجالتیه که حتی به ماهم نگفته بود
کوک: ولی او که گفت راضیه
&: تو حرف نزن پدرت هم نمیدونست از هم جدا شدین که فهمید امشب همگی دور هم جمع میشین ولی این دختره نیار
کوک: من که به مامانم گفتم
&: برو بابا
و رفت.....
ا/ت: چیشد من نفهمیدم
کوک: احساس میکنم نقشه جدیدی داره😑
ا/ت: ولی چرا😔
کوک: عزیزم تو ناراحت نباش هیچی نمیشه ولی بازم خیلی مراقب خودت باش
دلینگ دیلینگ
ا/ت: این کیه؟
کوک: تو برو تو اتاق
درو باز کرد
کوک: مامان ترسوندیم
لینا: ا/ت کجاست؟
ا/ت:لینا خانم من اینجام
لینا: بیا بریم
کوک: کجاا
لینا: بعد میفهمی امشب هم میای خونمون خانواده کانگ میخوان بیان
کوک: مامان تو که میدونی او رگشو نزده
لینا: اره میدونم بریم ا/ت
ا/ت: باش
کوک
شب
رفتم خونه
کوک: مامان من اومدم
لینا: سیسس مهمونا اومدن
کوک: ا/ت رو کجا بردی
لینا: بعد میگم
کوک: بگو دیگه
لینا: بیا برو
رفتم بالا
کوک
سلام همگی بلند شدن نگاهم به الیا افتاد دور چشماش سیاه بود و دستش بسته بود اومد سمتم دستشو گذاشت رو صورتم
رفتم عقب تر بغلم کرد
چشمم به پدرش افتاد مجبور شدم منم هم بغلش کردم که بعد دیدم
ا/ت اونجا تو اشپز خونست
الیا: دوست دارم
کنار زدمش
کوک: بریم بشینیم
#فیک
#سناریو
۲۱.۱k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.